بیت المقدس

فلسطین پاره تن اسلام است.امام خمینیی (ره)

بیت المقدس

فلسطین پاره تن اسلام است.امام خمینیی (ره)

پروتکل شماره ده صهیون *تسخیر دنیا*

پروتکل شماره ده صهیون

.

 - آنچه که من امروز مى‏خواهم بگویم، در واقع تکرار همان مطالبى است که قبلا\" هم گفته ‏ام و خواهشم از شما این است که به خاطر داشته باشید دولتها و مردم به بازتاب و انعکاس سیاستشان در خارج از مرزهایشان، اهمیت خاصى مى‏دهند. حال نمى‏دانیم نمایندگان دولتهاى غیریهودى، در کنفرانسهاى بین ‏المللى پیرامون مسایلى چون آزادى یا تساوى حقوق به منظور برانگیختن احساس احترام دیگران صحبت مى‏کنند، تا چه حد مفهوم این واژه‏ ها را درک مى‏نمایند. در هر صورت سیاست ما ایجاب مى‏کند هنگامى که درباره مسایلى چون تفویض اختیار، آزادى بیان، آزادى مطبوعات، آزادى مذهب، تساوى در برابر قانون، احترام به مالکیت فردى، آزادى انتخاب مسکن، عدالت و تعیین مالیاتها صحبت مى‏کنیم، باید به معنى دقیق این واژه‏ها توجه داشته باشیم. به بیان دیگر، ما باید این مسایل را به طور خیلى صریح و بى‏پرده با مردم در میان نگذاریم و هر گاه ضرورتى حاصل شد که مطرح بشوند، به طور قاطع و صریح از آنها اسم نبریم. بالعکس به طور خیلى سربسته و بدون ذکر جزئیات درباره آنها صحبت کنیم. دلیل سکوت ما در این باره آن است که وقتى مقولات بالا اسم‏ گذارى نشده باشند، یعنى مردم تصور دقیقى از آنها نداشته باشند، قطعاً دستمان باز خواهد بود که چه چیز اضافه و چه چیز کم کنیم و در نتیجه مردم متوجه چنین تغییراتى نمى‏شوند.

- توده ‏هاى ناآگاه مردم براى نبوغ رهبران سیاسى خود احترام فوق‏ العاده‏اى قائلند و حتى از روشهاى خشونت بار آنها تمجید مى‏کنند. اگر چه این روش خشونت بار رهبران، رذالت و پستى است، اما در عین حال، خود نوعى زیرکى به شمار مى‏رود و باید دانست که چگونه این نیرنگ را مدبرانه بکار گرفت.

هدف ما دستیابى به یک قدرت جهانى است

- توجه جهانیان را به این نکته جلب مى‏کنم که وظیفه قوم ما پیاده کردن برنامه ‏هایى است که قبلا\" آنها را طراحى کرده ‏ایم. لذا براى ما ضرورى است که پیش از هر چیز به پرورش خویش بپردازیم و طورى بارآییم که روحیه بى‏پروایى، گستاخى و زورگویى با شخصیت‏مان عجین شود تا بتوانیم موانع را از سرراهمان برداریم.

- هنگامى که کودتاى ما با موفقیت صورت گرفت به قشرهاى مختلف مردم چنین مى‏گوییم:

در گذشته به شما بسیار بدگذشت و هر آنچه داشتید رو به تباهى مى‏رفت. اختلاف لهجه و زبان، مرزها و ملیت ‏گراییها را که همه از علل بیچارگى شما بودند، نابود خواهیم ساخت و به شما آزادى اعطا خواهیم کرد. در عوض شما باید تسلیم ما بشوید. آنچه را که به شما عرضه و ارائه مى‏کنیم اگر تأیید کردید، این خود عادلانه خواهد بود. توده مردم به زودى به تمجید و تحسین ما خواهند پرداخت و ما را بر سر دست بلند خواهند کرد و آن روز، روزى است که امید و آرزوهاى ما برآورده شده است. رأى، اصولا\" وسیله ‏اى است که ما از آن استفاده مى‏کنیم تا بر سر قدرت بمانیم. به افراد یاد مى‏دهیم که حتى درکوچکترین مجامع وگردهم‏آیى‏ها، براساس رأى‏گیرى به توافق برسند. اعمال چنین رویه‏اى موجب خواهد شد که اکثریت مردم به جاى سرزنش، ما را مورد تأیید قرار دهند.

- همه مردم را بدون در نظر گرفتن اختلافات طبقاتى یا سایر تفاوتهایشان وادار به رأى دادن مى‏کنیم زیرا رأى افراد تحصیل کرده براى دست‏یابى به یک اکثریت قاطع کافى نیست و نیز به مردم القاء مى‏کنیم که خود افراد داراى اعتبار و اهمیت هستند. اهمیت خانواده و نقش تربیتى آن را در میان غیریهودیان از بین مى‏بریم و اجازه اظهار وجود به کسى نمى‏دهیم زیرا توده مردم باید صرفاً به وسیله ما اداره شود. به آنها اجازه نمى‏دهیم که رودرروى ما بایستد. حتى فرصت نمى‏دهیم که تقاضاى دادرسى بکنند. آنها باید به شنیدن حرفها ما واطاعت از ما عادت کنند.

توده مردم ناآگاه بنا به راهنمایى ما سران خود را انتخاب مى‏کنند و در جهت دلخواهمان حرکت مى‏نماید و تسلیم رژیم ما خواهند شد زیرا مستمرى و درآمد و نیز منافعش، همه در دست رهبران رژیم ما است.

- چهارچوب سیستم حکومتى که ما در آینده آن را عرضه خواهیم کرد، باید به وسیله یک نفر طرح ‏ریزى شده باشد. زیرا اگر افراد متعددى دست اندرکار ساختن و پرداختن بخشهاى مختلف این سیستم باشند، چهارچوب چنین سیستمى چندان محکم و استوار نخواهد بود. اگر ما شناختى درباره نحوه عملکرد سیستم داشته باشیم، اشکالى پیش نخواهد آمد ولى هیچگاه نباید به بحث و تبادل نظر درباره طرح کلى سیستم بپردازیم زیرا بسیارى از اسرار آن کشف خواهد شد. به علاوه بحث و تبادل نظر موجب مى‏شود که افراد به برداشتهاى متفاوتى برسند و این خود موجب تغییر و دستکارى سیستم مى‏شود. در حالى که ما نمى‏خواهیم سیستم حکومت تغییر کند و کارى را که نوابغ قوم‏مان انجام داده‏اند، به دست توده ناآگاه یا عده‏اى افراد منتخب متلاشى شود.

- سیستمى که دربالا از آن یاد شد، سایرموسسات موجود رابه زودى واژگون نخواهد کرد بلکه تنها روى اقتصاد آنها اثر مى‏گذارد که نتیجتاً منجر به تغییرات کلى و همه جانبه موسسات خواهد شد و سرانجام همه موسسات در درون سیستم تحلیل مى‏روند.

سمّ آزادى

- در تمام کشورهاى جهان واژه ‏هایى مانند وزارت، نمایندگى، سنا، شوراى دولتى، شوراى قانونگزارى و هیأت اجرایى، علیرغم تنوع و تعددشان همگى مفهوم دولت را مى‏رسانند و ضرورتى ندارد که من درباره رابطه این موسسات با یکدیگر صحبت کنم. زیرا همه شما به این امر واقفید. تنها توجه شما را به اهمیت کارکرد این موسسات جلب مى‏کنم. این موسسات وظایف دولت را (قانونگزارى، قضایى، اجرایى) بین خود تقسیم کرده‏اند و مانند اعضاى مختلف بدن انسان با هم عمل مى‏کنند. حال اگر قسمتى از ماشین دولت صدمه ببیند، تمام دستگاه دولت مثل بدن انسان بیمار مى‏شود و سرانجام مى‏میرد.

- با توجه به مقدمات بالا مى‏خواهم نتیجه بگیرم که اگر سم آزادى را به درون یکى از بافتهاى دولت تزریق کنیم، سم به دیگر بافتها نفوذ کرده و سرانجام موجب نابودى دولت مى‏شود. گفتار زیر این مطالب را به خوبى روشن مى‏کند.

- از زمانى که سیاست آزادى طلبى به امر مملکت‏دارى راه یافت، سیستم حکومت مطلقه جاى خود را به حکومت مشروطه داد و بدینسان مردم غیریهودى با دست خود حکومت‏هاى مطلقه را که از ثباتى نسبى برخوردار بودند، متزلزل ساختند. زیرا حکومت مشروطه جز بى‏نظمى، سوءتفاهم، کشمکش، عدم توافق و برخورد میان احزاب چیزى دیگر ببار نمى‏آورد. به عبارت دیگر، مشروطه مکتبى است که جز نابودى دولت هدفى دیگرندارد. باید افزود که تریبون سخنرانان از جمله عواملى بوده است که در واژگون و متزلزل کردن حکومتهاى مشروطه نقش بسیار مهمى بازى کرده است. پس از آنکه حکومتهاى مشروطه یکى پس از دیگرى بر اثر حمله و انتقادهاى شدید واژگون شدند، مردم به فکر حکومت جمهورى افتادند. آنگاه به وساطت قوم ما رؤساى جمهورى ازمیان توده مردم انتخاب شدند. یعنى غیریهودیان بى‏آنکه خود بدانند، دست نشاندگان ما را به رهبرى خود پذیرفتند. همه تحولات بالا که درا مر مملکت‏دارى صورت گرفته است، به مثابه نقبى است که به دست ما زیرپاى مردم غیریهودى حفر شده است.

- در گفتار بالا نشان دادیم که به وساطت ما حکومت از مطلقه به مشروطه و از مشروطه به جمهورى تحول پیدا کرد. اینک مى‏خواهیم اندکى درباره ویژگیهاى حکومت جمهورى بحث کنیم:

- رییس جمهور حکومتهاى غیریهودى [] تحت نفوذمان را ما از میان موثق‏ترین عوامل و دست ‏نشاندگان‏مان نامزد مى‏کنیم و سپس او را براساس رأى‏گیرى انتخاب مى‏نماییم.

- از آنجا که قوانین را ما از قبل تدوین کرده‏ایم، حق تغییر و تعویض قانون را از رییس جمهور سلب مى‏کنیم. در عوض او را به ریاست کل قوا منصوب مى‏نماییم تا بتواند درموقع لزوم، ازقانون اساسى دفاع کند. رییس جمهور، عملا\" فرد فاقد اختیارى است که هدف و مسئولیتش تنها حفظ قوانین است که ما از پیش تدوین کرده ‏ایم.

- بسیارروشن است که کلید معما، در دست ما مى‏باشد و کسى جز ما نمى‏تواند در قوانین دخل و تصرفى به عمل آورد.

- در قانون اساسى دولتهاى غیریهودى، حق استیضاح کردن دولت را از رییس مجلس سلب مى‏کنیم و تعداد نمایندگان را به حداقل ممکن مى‏رسانیم تا بدین‏وسیله بتوانیم شور و شوق سیاسى را در دل مردمى که مشتاق مسایل سیاسى هستند، بکشیم. اگر چنین رویه‏اى دشواریهایى به بار آورد، آنگاه وضعى پیش مى‏آوریم که گروه بسیارى از مردم به فعالیتهاى سیاسى تمایل پیدا کنند.

حق انتصاب معاون رییس جمهور، رییس و معاون مجلس سنا را به رییس جمهور تفویض مى‏کنیم و تعداد جلسات مجلس را کاهش مى‏دهیم به طورى که مجلس در هر ماه بیش از چند جلسه نداشته باشد. وانگهى به رییس جمهور که رییس قوه مجریه هم هست، اختیاراتى در مورد مجلس، تفویض مى‏کنم. مثلا\" اختیار خواهد داشت که اعضاى مجلس را براى توضیح فراخواند و یا مجلس را منحل کند. اما براى آنکه عواقب و نتایج چنین اعمالى که همگى غیرقانونى هستند،گریبانگیر برنامه ‏هاى ما نشود، باید چاره ‏اندیشى کنیم.

همانطورى که یادآور شدیم، به رییس جمهور طبق قانون اختیاراتى داده شده است. ولى براى آنکه با استفاده از اختیاراتش به سوى حکومت مطلقه میل نکند، وزیران و مقامات عالى‏رتبه را وامى‏داریم تا با اقدامات خود از اعمال نفوذ او جلوگیرى کنند. البته بهتر است که این کار به وسیله شوراى وزیران، سنا و شوراى دولتى انجام بگیرد تا به وسیله افراد.

- رییس جمهور، بنا به تشخیص ما قوانین را تعبیر و تفسیرمى‏کند و هر زمان که ما به او دیکته کردیم، مى‏تواند قوانین را تغییر دهد. به علاوه به بهانه رفاه و سعادت مردم، او این حق را خواهد داشت که قوانین جدیدى پیشنهاد کند.

نابودى دولت‏ها هدف ماست

- با توجه به آنچه که قبلا\" گفتیم اندک اندک زمینه نابودى دولتهاى غیریهودى را فراهم مى‏کنیم و سرانجام قدرت را به دست مى‏گیریم. پس از اینکه به قدرت دست یافتیم، به طور نامحسوسى اصول قانون اساسى دول غیرصهیونیست را گام به گام حذف مى‏کنیم و هنگامى که زمان موعود فرا رسید، حکومت مطلقه قوم خود را جایگزین هرنوع حکومتى مى‏سازیم.

- پیش از آنکه قانون اساسى دول غیریهودى نابود گردد، ممکن است مردم به حقانیت حکومت مطلقه ما پى‏ببرند. در چنین دوره ‏اى، مردم در حالت بیم و انتظار به سر مى‏برند، از بى‏نظمى و نارسایى‏هاى دول خود که ما موجد آنها هستیم به شدت خسته مى‏شوند و از رهبران خود چنین مى‏خواهند:

»ما تنها یک پادشاه مى‏خواهیم که همه مردم روى زمین را متحد سازد و نابسامانیها را - مرزها، ملیتها و مذاهب ریشه‏کن سازد. پادشاهى مى‏خواهیم که بتواند صلح و آرامشى که رهبران فعلى نمى‏توانند به ما بدهند، براى ما فراهم آورد.«

- براى آنکه آرزوى استقرار حکومت مطلقه قوم خود را در دل همه مردم جهان ایجاد کنیم، لازم است که رابطه مردم را با دولتهایشان تیره کنیم. به طورى که مردم بر اثر اختلاف عقیده، گرسنگى، بیمارى و کشمکش به تنگ آیند و جز به رهایى از دست دولتهایشان و پناه بردن به حکومت نجات‏بخش ما، به چیز دیگرى نیندیشند.

- اگر درراه رسیدن به هدفهایى که در پیش داریم کوشا نباشیم، و به ملل دنیا یک لحظه فرصت نفس کشیدن بدهیم، به سختى مى‏توانیم به هدفهایمان برسیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد