قوم یهود از دشمنان دیرینه اسلام به شمار میرود و با رسول گرامی اسلام به جنگ برخاستند و با مشرکان و کفار قریش دست به توطئههای مختلفی زدند. اکنون نیز که قرنها از رسالت پیامبر خاتم میگذرد، اسرائیل یکی از دشمنان سر سخت دنیای اسلام است. صهیونیسم که همان یهودیان افراطی هستند، اکنون کشور فلسطین را اشغال کردهاند و با کمک قدرتهای بزرگ و از جمله آمریکا با مسلمانان به جنگ برخاستهاند و روز قدس در واقع یادآور دشمنی دیرینه یهود با اسلام و مسلمانان است. در این مقاله ویژگیهای یهود را از منظر قرآن ذکر کردهایم. در یک نگاه کلی ایات مربوط به یهود را میتوان به دو گروه تقسیم نمود: الف) عقاید و باورهای یهود؛ ب) کارشکنیها و فعالیتهای تخریبی علیه مسلمانان. الف) عقاید و باورهای یهود 1. دشمنی با مؤمنین:لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا؛مائده/82 به طور مسلّم ( ای پیامبر ) دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت. 2. اذیت و آزار مؤمنین:لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذًی کَثیرًا وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ اْلأُمُور؛ِ آل عمران/186 به یقین (همه شما) در اموال و جانهای خود، آزمایش میشوید و از کسانی (یهودیان) که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شده است و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید (شایستهتر است؛ زیرا) این از کارهای مهم و قابل اطمینان است. 3. عقیده یهود در مورد خودشان:وَ قالَتِ الْیهُودُ وَ النَّصاری نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ؛ مائده/18 یهود و نصاری گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان ( خاص ) او هستیم. 4. عقیده یهود درباره خداوند:وَ قالَتِ الْیهُودُ یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ ایدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یداهُ مَبْسُوطَتانِ؛ مائده/64 . و یهود گفتند: « دست خدا ( با زنجیر ) بسته است». دستهایشان بسته باد! بلکه هر دو دست ( قدرت ) او، گشاده است. 5. طغیان و سرکشی یهود:وَ قَضَینا إِلى بَنی إِسْرائیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی اْلأَرْضِ مَرَّتَینِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبیرًا ، فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیکُمْ عِبادًا لَنا أُولی بَأْسٍ شَدیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْدًا مَفْعُولاً؛ اسراء4/5 ما به بنی اسرائیل در کتاب ( تورات ) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکار جوی خود را بر ضد شما بر میانگیزیم ( تا شما را سخت در هم کوبند، حتی برای بهدست آوردن مجرمان ) خانهها را جستوجو میکنند و این وعدهای است قطعی. 6. قساوت و سنگدلی:ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِی کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً؛ بقره/74 سپس دلهای شما ( خطاب به یهود ) بعد از واقعه سخت شد، همانند سنگ یا سختتر. 7. ایمان نداشتن به نبوت:وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ؛ بقره/55 . و (نیز به یاد آور) هنگامی را که گفتید: « ای موسی! هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، مگر اینکه خدا را آشکار ببینیم ». پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالی که تماشا میکردید. 8. کفران نعمت:وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یخْرِجْ لَنا مِمّا تُنْبِتُ اْلأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها؛بقره/61 و (نیز ای یهود! به خاطر آورید) زمانی را که گفتید: « ای موسی ! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم. از خدای خود بخواه که از آنچه زمین میرویاند؛ از سبزیجات، خیار، سیر، عدس و پیازش برای ما فراهم سازد. 9. کشتار انبیا:وَ ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باءُو بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یکْفُرُونَ بِایاتِ اللّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ؛ بقره/61 و مُهر ذلت و نیاز بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند؛ چون آنان بایات الهی، کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند، اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند. 10. انداختن نارساییها و مشکلات به گردن رهبری:وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ یطَّیرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ؛ اعراف/131 وقتی که بدی ( و بلا ) به آنها میرسید، میگفتند: « از سوی موسی و کسان اوست». 11ـ فراموش کردن خدمات دیگران:وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکُمْ إِذْ أَنْجاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ یذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یسْتَحْیونَ نِساءَکُمْ وَ فی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیمٌ؛ إبراهیم/6 و ( به خاطر بیاورید ) هنگامی را که موسی به قومش گفت: نعمت خدا بر خود را به یادداشته باشید، زمانی که شما را از ( چنگال ) آل فرعون رهایی بخشید. همانا شما را به بدترین وجهی عذاب میکردند، پسرانتان را سر میبریدند و زنانتان را ( برای خدمتکاری ) زنده نگه میداشتند و در این، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود. 12. اذیت و آزار پیشوا و رهبری:وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنی وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیکُمْ؛ صف/5 و ( به یاد آورید ) هنگامی را که موسی به قومش گفت: ای قوم من! چرا مرا آزار میدهید، با اینکه میدانید من فرستاده خدا به سوی شما هستم؟! 13. عهد شکنی:فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیةً ؛ مائده/13 ( بنی اسرائیل را ) به خاطر پیمان شکنی، از رحمت خویش دور ساختیم و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم. 14. تحریف کلام خداوند:یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ؛ مائده/13 سخنان ( خدا ) را از موضعش تحریف میکنند. ب) کارشکنیها و فعالیتهای تخریبی علیه مسلمانان1. تفرقه افکنی بین مؤمنین:وَالَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرارًا وَ کُفْرًا وَ تَفْریقًا بَینَ الْمُؤْمِنینَ؛ توبه/107 ( گروه دیگر از آنها ) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان رساندن ( به مسلمانان ) و ( تقویت ) کفر، و تفرقه افکنی میان مؤمنان. 2. پناه دادن به عناصر ضد الهی:وَ إِرْصادًا لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ؛ توبه/107 و ( مسجد ضرار ) کمینگاهی بود برای کسی که از پیش، با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود. 3. آواره کردن شهروندان:یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدینَةِ لَیخْرِجَنَّ اْلأَعَزُّ مِنْهَا اْلأَذَلَّ ؛ منافقون/8 میگویند:« اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان، ذلیلان را بیرون میکنند». 4. سیاست محاصرة اقتصادی:هُمُ الَّذینَ یقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللّهِ حَتّى ینْفَضُّوا ؛ منافقون/7 آنها کسانی هستند که میگویند: « به افرادی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند». 5. عدم خرسندی از مسلمانان مگر با پیروی از یهود:وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدى؛ بقره/120 هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، تا ( به طور کامل، تسلیم خواستههای آنها شوی و ) از ایین ( تحریف یافته ) آنان، پیروی کنی. بگو ( ای پیامبر ): « هدایت الهی ، تنها هدایت است». و امروز اسرائیل که ادامه دهنده تفکرات خصمانه یهود افراطی دیروز است، با اعمال و رفتار وحشیانه و غیرانسانی به ساحت قدس شریف و همجواران آن، قصد استثمار و استعمار تمامی سرزمینها را دارند ... به امید نابودی نهایی یهود به دست منجی مظلومان. |
اسراییل شصتمین سالگرد تاسیس کشور یهود را جشن میگیرد و در این زمان هیچ چیز بهتر از شناختن یهود، صهیونیسم و اسراییل نمیتواند ما را از نیات پلید آنها اگاه کند. پستی که پیش روی شماست ترجمهای از کتاب پروتکلهای دانشوران صهیون نوشتهی عجاج نهیوض است و در بردارندهی 24 پروتکل که توسط سران صهیونیسم که متشکل از دانشوران و مغزهای متفکر یهودیت است به تصویب رسیده و امضا گردیده است و در واقع همان تفکرات اهریمنی آنان برای سلطه بر جهان توسط یک حکومت یهودی است. مطالعهی این نوشتار ما را بر آن میدارد تا در تحقیق و شناخت این پدیدهی شوم همت بیشتری گمارده و در پاسخ به ندای هل من ناصر ینصرنی که در زمین و زمان پیچیده ثابت قدم باشیم.
پروتکل اول
حق با زور است. آزادی ایدهای بیش نیست. طلا، ایمان، خود مختاری، سرمایه و حاکمیت مطلق آن، دشمن داخلی، تودهی مردم، هرج و مرج اجتماعی، ناسازگاری سیاست و اخلاق، قدرت یهودیت آزادیخواه شکست ناپذیر است، هدف وسیله را توجیه میکند، توده و اکثریت مانند انسان کور است. الفبای سیاست: اختلافات حزبی، استبداد مطلق در حکومت، رواج مشروبات الکلی، کهنه پرستی، تباهی اینها اصول و قواعد حکومت یهودی است که متشکل از ترور، آزادی، مبانی حکومتهای موروثی، سلطهی پنهانی که نمایندگان را از مردم دور می کند شیرازهی آن را تشکیل داده است.
پروتکل دوم
شالودههای تفرق یهود: جنگهای اقتصادی ، حکومتهای ظاهری و مشاوران مخفی مانند دولت آمریکا، موفقیت تعالیم ویرانگر، نرمش در سیاست، نقش مطبوعات، ارزش قربانیان یهود.
پروتکل سوم
افعی نماد یهود و مفهوم آن اختلال در معیارهای شرعی و قانونی کشورها، ترور و وحشت در کاخها و حکومتها، ابراز قدرت و جاه طلبی یهود، حمایت از پارلمانها و سخنرانان و نویسندگان پر حرف و کم کار، سو استفاده از قدرت، بردگی اقتصادی، افسانهی حقوق ملت، آرمانهای یهود در کشورهای دیگر، انحطاط توسط عوامل گرسنگی تودهی مردم ثمرهی آن، تاجگذاری و حکومت پادشاهان حاکم (یهود) بر سراسر جهان، نیاز به شالودهی تعلیم در مدارس، آزادی خواهی بحران اقتصادی، تضمین امنیت برای ملت ما (یهود) لازمهی حاکمیت مطلق تحت اندیشهی یهودیت همانند انقلاب کبیر فرانسه و نقش عمال مخفی یهود در آن.
پروتکل چهارم
مراحل مختلف یک حکومت جمهوری از دید یهود: آزادی خواهی توسط عوامل یهود، رقابت اقتصادی بینالمللی، نقش سفته بازیها، زر پرستی که نتیجهی آن را در پروتکل پنجم میبینیم.
پروتکل پنجم
راههای ایجاد یک حکومت مرکزی مقتدر یهودی: گرفتن زمام قدرت با حربهی آزادیخواهی، عواملی که اتحاد کشورها را ناممکن میسازد. اندیشهی تشکیل کشور یهود یک خواست الهی است. تاثیر فراوان انتقاد و عیب جویی در تخریب و ویرانگری اندیشهها بوسیلهی فن مخرب سخنوری که با آن افکار عمومی و فعالیتهای فردی و جمعی در دستان ماست.
پروتکل ششم
انحصار و وابستگی ثروت کشورها و بیرون آوردن ثروتهای مستغلاتی (زمین) از دست دولتها، تجارت صنعت و بورس بازی، رواج عیاشی و تجمل پرستی، افزایش دستمزدهای کارگری و گران کردن مایحتاج عمومی، ترویج عوامل هرج و مرجو میگساری، معنای مخفی تبلیغات و تثبیت آن بوسیله اندیشههای اقتصادی ما (یهودیت.)
پروتکل هفتم
مسلح شدن یهود جهت دفاع و حملات شدید، سرکوب قیامها توسط عوامل، بر افروختن جنگهای محدود و منطقهای یا جهانگیر، راز داری رمز موفقیت سیاست ما (یهود)، استفاده از مطبوعات و افکار عمومی، استفاده از قدرتهای عواملی مانند آمریکا، چین، ژاپن و دولتهای دیگر.
پروتکل هشتم
بکار گیری حقوق قانونی بصورت مبهم و گمراه کننده توسط دستیارانی از مرکز صهیونیست در مدارس و در میان فارغ التحصیلان سطح بالای علمی، اقتصاددانها و میلیونرها، صاحبان پستهای بزرگ و حساس در حکومتها .
پروتکل نهم
پیاده کردن اصول آزادیخواهی آنطور که ما در تعلیمات خود به ملتها میآموزیم، از بین بردن مفهوم و اندیشهی یهود ستیزی با استفاده از ابزار دیکتاتوری، ترور و وحشت توسط خدمتگزاران ما که همان قدرت بینای ما و ضعف کور در کشورها توسط دست نشاندههای ما در اختیار گرفتن زمام تعلیم و تربیت، ایجاد فرضیههای دروغ و به راه انداختن جنبشهای سری و لانههای مخفی با استفاده از شور جوانان نا آگاه.
پروتکل دهم
نمای بیرونی صحنه سیاسی یهود: نبوغ حرامزادهها، وعدهی انقلاب و آزادی، حق دموکراسی یا انتخاب عمومی در رای گیریها ، از بین بردن اعتماد به نفس توسط رهبران آزادیخواه (دست نشانده)سموم لیبرالیسم عوامل ما درموسسات دولتی، انشعابات حزبی مبتنی بر قانون اساسی، روسای جمهور مرکبهای آزادیخواهی و نقش نمایندگان و رییس مجلس در قانونگذاری و انتقال حکومت استبدادی زمینهی آشکار شدن حکومت یهودیت و پادشاهی آن بر جهان، منتشر کردن میکروبهای بیماریهای اخلاقی و زشتیهای آزادیخواهی.
پروتکل یازدهم
برنامههای قانون اساسی جدید در حکومتها و انقلابهای نوین توسط عوامل ما، نمای بیرونی آزادی در حکومتها است.
پروتکل دوازدهم
برداشت آزادی خواهان از واژهی آزادی، آینده مطبوعات در آن کشور، تسلط برمطبوعات و بنگاههای خبرگزاری، ترقی در قاموس یهود، همبستگی در مطبوعات بصورت زنجیرهای، دامن زدن به خواستهای مردم در اطراف شهرها وروستاها، افشای خطای حکومتها.
آزادی تفسیرات مختلفی دارد، ما اینگونه تعریف میکنیم: آزادی یعنی اینکه تو حق داری قانون را هر طور که خواستی عمل کنی، این تعریف در زمان مناسب برای ما سودمند خواهد بود زیرا زمام حکومتها را با این واژه ( آزادی) به دست خواهیم گرفت، چون این قوانین هستند که حرف آخر را میزنند و به اقتضای مصالح ما آنطور که میخواهیم آنرا وضع یا حذف میکنیم.
پروتکل سیزدهم
نیاز به مسایل سیاسی و صنعتی و تفریحات و سرگرمیها مانند نیاز انسان به نان روزانه است، درست به خودی خود درست است در مسائل مهم این حقیقت با نظرما تغییر میکند.
پروتکل چهاردهم
یهودیت دین آینده: شکلهای آیندهی بردگی در قالب دین پوشیده و ناشناخته خواهد بود. ادبیات اباحیگری و ادبیات عمومی در آیندهی زبان ماست.
پروتکل پانزدهم
قیام یهود کودتایی که جهان آینده را فرا خواهد گرفت، اعدام سرنوشت آیندهی آزادی خواهان و حتی دست نشاندههای ما، زیاد کردن محافل یهود تحت نظر هیئت مرکزی حاکمه با استفاده از روشهای فریب و رهبری آنها تحت نظر جمعیت های سری و همبسته. از بین بردن شکوه قوانین در حکومتها، موفقیت ما به عنوان ملت برگزیده ، اطاعت از فرامین یهود و تثبیت قوانین یهود، قاطعیت و سخت گیری در مجازات و جمع آوری ثروت های جهان برای بدست آوردن حق استیناف در حکومتهای دیگر، یهود مظهر پدر در حکومت های جهان، پادشاه اسراییل همان پدر جهان است.
پروتکل شانزدهم
از بین بردن و عقیم کردن برنامههای آموزشی دانشگاهها، جایگزین کردن تعالیم و راه بردهای ما بوسیلهی قدرت تبلیغ در مراکز علمی، حذف آموزش آزاد برفراری نظریات نوین (استقلال فکر.)
پروتکل هفدهم
وکالت قضایی تنها از آن ماست که با نفوذ روحانیون دست نشانده به نام آزادی وجدان با از میان برداشتن حکومت پاپ و جایگزین کردن پادشاهی یهود در مبارزه با کلیسای فعلی با ابزار مطبوعات در عصر حاضر و جاسوسی به شیوهی آژانس یهود، لازمههای سواستفاده از قدرت به نفع خود.
پروتکل هجدهم
اندیشهی تدابیر دفاعی مخفی، زیر نظر داشتن توطئهها از داخل و خارج، تدابیر دفاع علنی با بدست آوردن ابزار جنگی هرچند مخالف جهان باشد، ایجاد گارد مخفی پیرامون پادشاه یهود، از بین بردن صبغهی مذهبی حکومتها بر دین یهود، دستگیری، زندان و اعمال فشار با کمترین شبهه.
پروتکل نوزدهم
اندیشه حق ملتها در ارائه شکایات و پیشنهادها در جامعه که همان آشوب سیاسی و آگهی کردن جرمهای سیاسی در حکومتها.
پروتکل بیستم
برنامهی مالی یهود، مالیات تساعدی، خزانه داری کل و اسناد وام با بهره ، رکورد سرمایه، انتشار اسکناس بر اصل طلا، سطح دستمزدهای کارگری، وامهای دولتی و انتشار اوراق با ربح درصدی (ربا)، سهام های شرکت های صنعتی (بورس.)
پروتکل بیست و یکم
قرضه داخلی، دیون و مالیاتها ، تبدیل دیون به دیون تلفیقی ، ورشکستگی بانکهای پس انداز و درآمد(قرض الحسنه)، حذف ارزش های صنعتی.
پروتکل بیست و دوم
اسرای که در آینده معلوم خواهد شد با عمل به پروتکل بیست و یکم بدهیهای دولتها و شالوده آینده خوب برای ما، شعار قدرت و تسلیم و بردهداری در برابر ما.
پروتکل بیست وسوم
بیکاری صنعتگران، از بین بردن ممنوعیت اباحیگری و مشروبات الکلی برای از بین بردن جوامع و ادیان پیشین غیر یهود و احیای برگزیده خداوند که همان حکومت یهودیت است.
پروتکل بیست و چهارم
تلاش ما در تثبیت و تقویت سلالهی پادشاه داوود که به یهود ختم میشود، تربیت و آماده کردن پادشاه برای حکومت و تخت، کنار زدن وارثان غیر شایسته هرچند از تبار داوودی باشد فقط پادشاه و دستیاران سه گانه او حاکمان جهان وتعیین گرسرنوشت امت یهود هستند ، تلاش ما بر آن است تا پادشاه یهود را از هر عیبی مبرا داریم.
اصطلاح ژئو پلتیک یا جغرافیای سیاسی برای نخستین بار توسط جغرافیدان سوئدی «رودلف کلین» به کار گرفته شد. در این رشته نقش عوامل جغرافیایی و اقلیمی در تعیین سیاستهای حکومتها مورد بررسی قرار میگیرد.
در تحلیلهای جغرافیای سیاسی، سعی بر آن است که میان کانونهای قدرت منطقهای و بین المللی با موقعیت جغرافیایی منطقه مورد نظر رابطهای برقرار شود. از نظر ژئو پولتیکی ساختار جغرافیایی سرزمینی که قلمرو حکومتی را شامل میشود از اهمیت بسیاری برخوردار است. برای مشخص شدن مطلب صاحبنظران مثال «صفحه شطرنج» را بیان میکنند که در آن علاوه بر تعداد و نوع مهرههای موجود محل قرار گرفتن آنها نسبت به مهرههای رقیب نیز اهمیت زیادی دارد.
با توجه به این مثال میتوان گفت که موقعیت جغرافیایی هر منطقه میتواند در میزان رقابت ابرقدرتها برای دستیابی به آن تأثیر بگذارد و از لحاظ جغرافیای سیاسی آن را مهم جلوه دهد.
اهمیت یک منطقه از دیدگاه جغرافیای سیاسی به خودی خود یک عامل مثبت یا منفی محسوب نمیشود بلکه میزان اهمیت منطقه با توجه به خواستههای ساکنان آن و اتحاد و همفکری آنان یا برعکس، تفرقه و درگیری آنان با یکدیگر تفاوت میکند. در نتیجه گاهی ممکن است عوامل جغرافیایی سیاسی، موجب قدرت و پیشرفت یک منطقه و گاهی هم موجب ضعف و عقب ماندگی آن گردد.
هدف این مقاله بررسی جایگاه قدس با در نظر گرفتن تمامی ویژگیهای جغرافیای سیاسی آن است خصوصاً آنکه موقعیت ویژه این سرزمین در خاورمیانه بر نقش استراتژیک آن افزوده است.
سرزمین فلسطین که در گذشته به آن «کنعان» میگفتند، با مساحت 25000 کیلومتر مربع در ساحل شرقی دریای مدیترانه و در همسایگی کشورهای مصر، سوریه، اردن و لبنان قرار دارد. فلسطین سرزمین حاصلخیزی است و از آب و هوای معتدلی برخوردار است و محل ظهور پیامبران بزرگ الهی همچون حضرت عیسی(ع) و موسی(ع) و محل عبور و سکونت حضرت
ابراهیم(ع) بوده و از لحاظ جغرافیای سیاسی اهمیت ویژهای دارد و بیت المقدس نیز که یکی از مناطق مهم فلسطین است در دامنه کوههای «زیتون» واقع شده است.
در بررسی جغرافیای سیاسی هر منطقه از جهان آنچه که مورد توجه قرار میگیرد عبارت است از مراحل شکلگیری آن منطقه در طول تاریخ و حکومتهای موجود در آن که قبلاً در مقالهای تحت عنوان «تاریخ قدس» مورد بررسی قرار گرفت، اما در بررسی جغرافیایی ـ سیاسی هر منطقه باید همه عوامل مؤثر بر اینده آن به همراه وضع موجود را در نظر بگیریم. به عبارت دیگر جغرافیای سیاسی هر منطقه ماحصل مجموعه پیچیدهای از نیروهای مخالف موجود در منطقه است که در برابر یکدیگر قرار دارند.
از مهمترین ویژگیهای جغرافیای سیاسی قدس رابطه متقابل میان ادیان الهی یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام در آن است که طبعاً موجب ایجاد فرهنگهای متفاوتی میشود و این مسأله باعث به وجود آمدن وضعیت جغرافیایی سیاسی خاصی میگردد.
با بررسی تحولات و درگیریهای ایجاد شده در منطقه خاورمیانه در طور تاریخ، در مییابیم که یکی از علل مهم تحولات این منطقه تاریخی یعنی سرزمین فلسطین، وجود بیت المقدس در آن بوده و از اینرو، مراحلی از تاریخ گذشته سرزمین فلسطین عرصه نزاع و کشمکشهایی بر سر دستیابی به حاکمیت بر بیت المقدس بوده است.
در دوران معاصر نیز با پیدایش استعمار و حضور استعمارگران در خاورمیانه و اشغال سرزمینهای اسلامی با هدف تشکیل رژیم صهیونیستی این منطقه به صحنه جدیدی از درگیریهای منطقه خاورمیانه تبدیل شد.
آنچه که بحث درباره جغرافیای سیاسی فلسطین را مهم جلوه میدهد مواردی است که عبارتند از:
الف) موقعیت جغرافیایی ـ سیاسی بیت المقدس همواره نظر توجه پژوهشگران و صاحبنظران را به خود جلب کرده است. اما با این حال به دلیل گستردگی و ابعاد بحث همواره نظریات مطرح شده با کاستیهایی همراه بوده و از این رو مقاله حاضر تلاش میکند تا باب جدیدی از بحث و تبادل نظر پیرامون این موضوع و ابعاد مختلف آن را بروی استادان و پژوهشگران محترم بگشاید تا زمینهای برای استفاده از نظریات و افکار دیگران فراهم شود.
ب) بیت المقدس، به سبب وجود مسجد الاقصی و قبة الصخره و مکانهای مقدس که در نزد پیروان ادیان سه گانه یعنی اسلام مسیحیت و یهودیت اهمیت دارند جایگاه ویژهی یافته است. بنابراین تلاش برای در دست گرفتن حاکمیت بر این منطقه همواره در طول تاریخ موجب بروز بحرانها و
مشکلاتی در خاورمیانه بوده و جنگهای بزرگی در این منطقه اتفاق افتاده است.
ج) خارج شدن بیت المقدس از حاکمیت مسلمانان که در واقع ضربهای بر پیکره مسلمانان محسوب میشود، عاملی برای اتحاد ملتهای اسلامی و نقطه تلاقی اندیشههای مبارزاتی برای مقابله با تهدیدات خارجی بوده و دولتهای اسلامی را در یک موضع مشترک و جبههای واحد در برابر اشغالگران قرار داده است.
د) بیت المقدس، جزئی از اراضی تحت اشغال مسلمانان است که از سوی دشمنان غصب شده و بیشتر مکانهای مقدس آن، به مسلمانان تعلق دارد. این منطقه در بیشتر دورانهای تاریخی تحت حاکمیت مسلمانان قرار داشته و بیشترین ساکنان آن در طول تاریخ عرب و مسلمانان بودهاند.
درباره نامگذاری بیت المقدس، که خود از ابعاد مهم تاریخی آن است باید گفت که بر اساس مدارک تاریخی موجود در پایان هزاره چهارم پیش از میلاد نخستین مردمی که در این سرزمین زندگی میکردند، کنعانیان بودند. آنان شهری بنا کردند و از آنجا که پادشاه آنان موسوم به «ملک صادق»، دوستدار صلح و آرامش بود، به احترام الهه صلح و آرامش یعنی «شالیم» آن شهر را «اورشلیم» به معنی «شهر صلح و آرامش» نام نهاد.
بنابر روایت دیگری، از دو هزار سال پیش
از میلاد، این شهر «اورسلم» نام داشت و پیش از نبردی که حضرت داوود(ع) انجام داد آن را «یبوس» مینامیدند، اما در زمان حکومت حضرت داوود(ع) این شهر را «اورشالم» و «یورشالائیم» و «اورشلیم» (به معنی شهر صلح) نامیدند.
پس از ظهور اسلام و در مدت سیزده سال نخست پس از بعثت پیامبر اکرم(ص)، مسجد الاقصی قبله مسلمانان بود. در این سال (سال سیزدهم بعثت)، در حالیکه پیامبر(ص) در مسجد بنی سلمة مشغول اقامه نماز بودند فرمان الهی مبنی بر تغییر قبله به سوی مسجد الحرام نازل شد و به همین سبب مسجدالاقصی را قبله اول و سومین حرم شریف الهی پس از مسجد الحرام و مسجد النبی(ص) مینامند.
پس از آنکه مسلمانان بیت المقدس را فتح کردند بنابر عهدنامهای که در سال پانزدهم هجری قمری منعقد شد قدس رسماً تحت حاکمیت مسلمانان قرار گرفت و نام آن را از «ایلیا» به بیت المقدس تغییر یافت.
عبدالملک مروان، از خلفای اموی، در سال 690 میلادی (حدود 80 هجری) تصمیم به ساختن «قبة الصخره» و مسجد الاقصی در بیت المقدس گرفت و برای تأمین مخارج و هزینه ساخت آن دستور داد به مدت هفت سال مالیات و خراج سرزمین مصر به این کار اختصاص یابد.
در دوران حکومت بنی عباس نیز بیت المقدس به دست مسلمانان اداره میشد و خلفای عباسی برای تکریم و حفظ حرمت و قداست آن تلاش زیادی به خرج میدادند. زمانی که بخشی از بنای مسجدالاقصی بر اثر زلزله تخریب شد، منصور عباسی دستور داد طلای به کار رفته در ساخت درهای مسجد را برداشته و با آن سکه ضرب کنند تا هزینههای بازسازی بخشهای تخریب شده، تأمین گردد.
به طور کلی علاوه بر موقعیت جغرافیایی و اهمیت استراتژیک منطقه بیتالمقدس آنچه که موجب توجه و اهمیت دادن مسلمانان به این منطقه مقدس گشته در دو عامل اصلی خلاصه میشود: نخست آنکه بیتالمقدس یکی از شهرهای مسلماننشین فلسطین است که از سوی دشمن صهیونیستی اشغال شده و بر اساس قوانین شرع اسلام مسلمانان نمیتوانند در برابر مسأله ساکت بمانند، زیرا سرزمین اسلامی و جامعه اسلامی نباید تحت امر وحکومت غیر مسلمانان قرار گیرد.
دوم آنکه این شهر از لحاظ روحی و معنوی از جایگاه ویژهای در نزد مسلمانان برخوردار است چرا که نخستین قبله مسلمین در این شهر قرار دارد و نیز مسجدالاقصی و مسجد الصخره در منطقه وسیعی از این شهر که حرم شریف نام دارد قرار گرفتهاند. پس
بیتالمقدس یکی از سه حرم شریف و مقدس مسلمین است.
از حضرت امام صادق(ع) نقل شده که مسجدالاقصی یکی از مهمترین مساجد اسلام است و عبادت در آن فضیلت بسیار دارد.
علاوه بر این، این مسجد از جهت دیگری هم برای مسلمانان حائز اهمیت است و آن، قداست و اهمیت معراج پیامبر اکرم(ص) است که از این مسجد آغاز شده و خداوند متعال در ابتدای سوره اسراء در این باره میفرماید:
«پاک منزه است پروردگاری که شبانگاه، بنده خود را از مسجد الحرام به مسجد پر برکت اقصی برد تا ایات و نشانههای خویش را به او بنمایاند...».
در شهر بیت المقدس علاوه بر مسجد الاقصی، 36 مسجد دیگر وجود دارد که 29 مسجد در داخل شهر و 7 مسجد نیز در خارج از بافت قدیمی و حومه شهر قرار دارد. علاوه بر آن مقبرهها و زیارتگاههای بسیاری از رهبران بزرگ اسلام و اصحاب پیامبر اکرم(ص) در این شهر واقع است که یکی از آنان «عبادة بن صامت انصاری» است که در این شهر زندگی میکرد و در «باب الرحمة» مدفون است.
بنابر همه مطالب مذکور، هر نوع حرکت شکنی و تعدی به اماکن مقدس این شهر و اذیت و آزار ساکنان مسلمانان از سوی
صهیونیستها، مورد خشم و نفرت تمامی مسلمانان خواهد بود.
از آنجا که انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر مفهومی جدید و برگرفته از افکار مبارزاتی امام خمینی(ره) به پیروزی رسید و در واقع نیروی محرک آن از حرکت و انسجام ملت بر مبنای باورها و تعالیم دینی نشأت گرفته بود طبیعی است که سیاستهای چنین انقلابی در همه ابعاد، بخصوص در برابر مهمترین مسأله جهان اسلام یعنی آزادی فلسطین از لوث وجود صهیونیسم، بیتفاوت نباشد و این مطلب را در همه موضعگیریهای انقلاب مشاهده میکنیم. پس میتوان گفت سیاست انقلاب اسلامی در قبال مسأله فلسطین و قدس در واقع همان سیاست امام خمینی در برابر مسأله است.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاثیر بسزایی در تقویت جبهه مبارزه مسلمانان با صهیونیسم داشت و تحولی در این مسیر ایجاد کرد چرا که شاه یکی از همپیمانان مهم غرب و اسرائیل در منطقه مهم خاورمیانه محسوب میشد. ایران در زمان شاه، یکی از بازارهای مصرف کالاها و تولیدات اسراییل بود و در حقیقت اقتصاد رژیم اشغالگر قدس را تقویت میکرد. از سوی دیگر شاه با صدور نفت به این کشور، رژیم صهیونیستی
را یاری میداد و نفت ایران به ساختاری اقتصادی و صنعتی تبدیل میشد و اسلحهای در دست اسرائیل بود که سینه فلسطینیها را هدف قرار میداد. بدین ترتیب ایران به پایگاهی تبدیل شده بود که عملیات جاسوسی اسرائیل بر ضد کشورهای عربی از طریق آن انجام میشد.
یکی از انگیزهها و ابزار پیشبرد انقلاب امام خمینی افشای روابط پنهان و آشکار شاه و اسرائیل و کمکهایی بود که شاه به دشمن مشترک مسلمانان انجام میداد. امام در این باره میفرمایند:
«یکی از عوامل مبارزه ما با شاه کمکهای او به اسرائیل است. من همیشه گفتهام که شاه از ابتدای تشکیل اسرائیل با او همکاری میکرده است و زمانی که جنگ اسرائیل با مسلمانان را به تاراج میبرد و به اسرائیل میداد. همین امر یکی از دلایل مخالفت من با شاه بود...». 1
امام خمینی از همه انسانهای پایبند به ارزشها و اصول انسانی میخواست که از راه راست و از مسیر اسلام منحرف نشوند. حال باید دید از نظر امام راه راست چیست؟ راه راست عبارت است از مسیر مبارزه با استکبار جهانی در این مسیر مفهوم انسان و مبارزه آگاهانه و فراگیر انسان موجب میشود که سرنوشت انسانها و ملتها در دست یک نفر قرار نگیرد حتی اگر آن یک نفر خود امام باشد.
امام، از ابتدای مبارزه طولانی خویش برای ایجاد رابطهای محکم با فلسطین تلاش میکردند، زیرا به خوبی دریافته بودند که مبارزه در راه رهایی فلسطین، تنها مبارزه برای یک منطقه جغرافیایی محدود نیست بلکه مبارزه در راه گذشته، حال و اینده اسلام است، زیرا فلسطین یک سمبل مقدس دینی تاریخی و سیاسی است.
امام خمینی، فلسطین را از حوزه محدود ملی و منطقهای خارج کرده و آن را در سطح جهانی و به عنوان یک مفهوم انسانی جدید مطرح نمودند.
در اندیشه امام خمینی فلسطین از حدود مرزهای آن فراتر رفته و به مسألهای مورد توجه همه خداپرستان تبدیل گردید. ایشان در این باره میفرمایند:
«مسأله فلسطین، یک مسأله شخصی و مربوط به یک حکومت معین نیست. حتی این مسأله، تنها به مسلمانان هم مربوط نمیشود بلکه همه خداپرستان جهان باید به این مسأله اهمیت بدهند...».
امام پس از ترسیم مبانی انسانی قضیه فلسطین، به مبانی اسلامی آن توجه کرده و نقش مهم امت اسلام را در راه رهایی فلسطین مورد تأکید قرار دادند و آن را مسئولیت بزرگی دانستند که امت بر دوش دارد. ایشان میفرمایند: «قدس متعلق به مسلمانان است و باید به آنان بازگردد.»
حضرت امام، قضیه فلسطین را محور اصلی نهضت جهانی اسلام قرار داده و روز قدس را روز احیای اسلام نامیدند. و آن روز تعیین سرنوشت ملتهای مستضعف خواندند و از ملتها خواستند که برای تحقق این هدف به طور جدی اقدام کنند.
ایشان میفرمایند: تکلیف و وظیفه همه ما، نابود کردن اسراییل است... سردمداران کشورها باید بدانند که مذاکرات سیاسی با جنایتکاران تاریخ، نمیتواند قدس و فلسطین را نجات دهد.
به نقل از روزنامه السبیل
چاپ اردن ـ شماره 316
مصاحبه امام خمینی در آذر ماه1357
فرمانده دوران دفاع مقدس گفت: عماد برای مقاومت و برای شیعیان همچون مالک اشتر بود و شهادت حق این انسان بود.
سردار قاسم سلیمانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در مراسم دومین سالگرد شهادت شهید عماد مغنیه با اشاره به فواید ارزشی برگزاری این مراسمها گفت: به طور طبیعی در جمهوری اسلامی ایران از این نوع مراسمها به ابتکار جوانان برگزار میشود و همین فرهنگ گرامیداشت شهدای دفاع مقدس است که به شهدای مقاومت نیز تعمیم یافته و یک کار ارزشمند و گرانقدر است.
وی با بیان اینکه این جلسات به الگوهای حقیقی و تجربههای موفقی میپردازد که نسل جوان ما آنها را حفظ کرده و یا در فاصله تاریخی کمی از آنها قرار دارد افزود: شهدای ما تجربهها و الگوهای موفقی هستند که نسل جوان ما به آنها اقتدا میکند و از تأثیرات و انفاس قدسی آنها بهرهمند میشود.
این سردار دوران دفاع مقدس افزود: عماد مغنیه از اسوههای به تمام معنی مجاهدین زمان ما است و او شخصیتی نیست که تاریخ لبنان به سادگی شخص دیگری مانند او را متولد کند.
سلیمانی ادامه داد: انسانهایی مثل شهید بهشتی، مطهری، خرازی، باکری و مغنیه انسانهایی نیستند تاریخ بزودی نمونه آنها را ببیند.
وی افزود: ظاهر عماد مغنیه حاصل تلاش او بود که در 4 جنگ ارتش صهیونیستی را شکست داده و لبنان را پس از 50 سال از دست این رژیم خارج کرده بود.
این فرمانده دوران دفاع مقدس ادامه داد: ارتش صهیونیستی در سال 1967 با ارتش 2006 قابل مقایسه نبوده و قدرت آن دهها برابر ارتش سال 67 بود اما با این حال مقاومت با زکاوت مغنیه این ارتش را شکست داد که این عظمت کار مغنیه را نشان میدهد.
سلیمانی رژیم صهیونیستی را ناوگان خشکی امریکا خواند و گفت: بنیان رژیم صهیونیستی پس از جنگ 33 روزه به هم ریخت و هیچ حادثه دیگری از سال 1982 تاکنون هیبت رژیم صهیونیستی را اینچنین فرو نریخته بود.
وی با بیان اینکه عماد در جنگ 33 روزه آتشی در کاخ رژیم صهیونیستی انداخت اظهار داشت: ارتش رژیم صهیونیستی 20 سال در پی عماد بود تا به تعبیر خودشان این مرد سایه را به دام اندازند.
این فرمانده دوران دفاع مقدس ادامه داد: در تمام طول جنگ هیچ عملیاتی را حزبالله انجام نداد مگر اینکه عماد آنجا بود.
سلیمانی با اشاره به هدف قرار دادن 20 هزار نقطه از سوی رژیم صهیونیستی در طول جنگ 33 روزه در لبنان گفت: در این بمبارانها حتی 20 نفر هم از نیروهای مقاومت کشته نشدند که این حاصل زکاوت عماد بود.
وی جمله "همه چیز و همه کس در مقابل ولایت هیچند " را شعار عماد خواند و اظهار داشت: عماد برای مقاومت و برای شیعیان همچون مالک اشتر بود و شهادت حق این انسان بود.