بیت المقدس

فلسطین پاره تن اسلام است.امام خمینیی (ره)

بیت المقدس

فلسطین پاره تن اسلام است.امام خمینیی (ره)

فرهنگ سیاسى در نگاه رهبرى (3)

انواع فرهنگ سیاسى

فرهنگ سیاسى را بر اساس نگاه هاى مختلف به گونه هاى متفاوت مى توان تقسیم کرد؛ طبق یک نظر سه نوع فرهنگ سیاسى به قرار زیر وجود دارد:

1 ـ فرهنگ سیاسى مشارکتى ( Participant )؛

یعنى فرهنگى که در آن مردم در امور سیاسى جامعه مشارکت فعّالانه اى از خود نشان مى دهند، نسبت به حق شهروندى خود آگاهند، نظام سیاسى خود را قبول دارند، در تصمیم سازى ایفاى نقش مى کنند، در فرایندهاى سیاسى مشارکت بالفعل و بالقوه دارند، از مسائل سیاسى جامعه آگاهند و مى توانند تقاضاى سیاسى خود را مطرح ساخته، حمایت سیاسى خود را در اختیار رهبران سیاسى مورد نظر قرار مى دهند.

2 ـ فرهنگ سیاسى پیرو ( Subject )؛

این نوع فرهنگ سیاسى را اطاعتى یا تبعى نیز مى توانیم بنامیم. در این گونه، مردم هر چند خود را شهروند مى دانند و نسبت به مسائل سیاسى جامعه آگاهى دارند، امّا مشارکت آنان در سیاست، انفعالى است، نظام سیاسى کشور را خیلى نمى پسندند، چندان احساس تکلیف سیاسى و تعهد نسبت به دخالت در آن ندارند، احساس مى کنند قدرت تصمیم سازى و تأثیرگذارى بر مراکز قدرت ندارند، اطاعت آنان از مقامات حکومتى و مشارکت در انتخابات و فرایند سیاسى منفعلانه است.

3. فرهنگ سیاسى محدود ( Parochial )؛

در جوامعى که از این نوع فرهنگ برخوردارند، افراد نسبت به حقوق شهروندى خود آگاه نیستند، نسبت به دخالت در سیاست علاقه اى ندارند، خود را فاقد کارایى سیاسى دانسته، نسبت به مشارکت در نهادهاى سیاسى و تصمیم سازى ناتوان مى بینند، این نوع فرهنگ سیاسى را قبیله اى نیز مى توان نام گذاشت و بیشتر مخصوص جوامع عقب مانده سیاسى است. افراد این نوع جوامع در واقع از سیاست و حکومت بى اطلاع اند و تقریباً به طور کامل درگیر خانواده، و جوامع محلى خویش اند. به افراد داراى این فرهنگ، کوچک اندیش ( Parochial ) مى گویند.
از مجموع بیانات آیت الله خامنه اى چنین مستفاد مى شود که ایشان در بین انواع فرهنگ سیاسى، نوع مشارکتى و فعّال آن را توصیه و ترویج مى کنند، بارها در انتخابات مختلف اعم از خبرگان، ریاست جمهورى، مجلس و شوراها از آحاد مردم مى خواهند که با حضور آگاهانه و فعّال و با هوشیارى در پاى صندوق هاى رأى حاضر شده، نقش والاى خود را در سرنوشت سیاسى کشور ایفا کنند. ایشان مشارکت سیاسى در انتخابات را حتى در زمانى که به مرحله دوم نیز کشیده مى شود، واجب شرعى و سیاسى مى دانند:
یک طرز فکر پیشرفته بسیار مدرن و قابل دفاع در نظام اسلامى براى حق رأى مردم و فعالیت هاى سیاسى وجود دارد... البته فعالیت هاى سیاسى فقط حق رأى نیست... آزادى هاى سیاسى، حق رأى دادن، حق انتخاب کردن، حق فعالیت سیاسى کردن، حق تلاش هاى سیاسى کردن، اینها چیزى است که در جوامع اسلامى از قدیم معمول بوده است و اسلام این را آورده [است].
تأمل در این سخنان ما را به این نتیجه مى رساند که در فرهنگ سیاسى مشارکتى البته از نوع اسلامى آن که مد نظر رهبرى است، تنها تکلیف مطرح نیست، تا اینکه صرفاً مردم به دلیل وجوب شرعى، مشارکت سیاسى داشته باشند و به صورت انفعالى وارد جامعه سیاسى شوند، بلکه در کنار تکلیف، حق نیز مطرح است. مشارکت سیاسى حق مردم است، آزادى سیاسى در چارچوب اسلامى آن، حق مردم است. آزادى سیاسى از نظر رهبر انقلاب اسلامى به طور خلاصه بدین معناست که افراد جامعه اسلامى در تکوین و همچنین هدایت نظام سیاسى جامعه داراى نقش و اثر باشند.
ایشان در دیدار با جوانان اصفهان از آنان مى خواهند که آزادى را از مطالبات همیشگى خود بدانند:
آزادى اسلامى را با همان مفهوم بسیار والاى اسلامى که دارد چه آزادى فردى، چه آزادى اجتماعى و سیاسى، چه آزادى معنوى و روحى، این را جزو خواست هاى همیشگى خودشان بدانند.
معظم له ریشه و منشأ فرهنگ سیاسى مشارکتى در حکومت اسلامى را در چهار عامل زیر معرفى مى کنند:
1 ـ آیات قرآن کریم
2 ـ روایات و از جمله نامه امام على(ع) به مالک اشتر
3 ـ روش حکومت در صدر اسلام
4 ـ توصیه هاى مسلمانان دوره اول اسلام و عمل آنها با توده هاى مردم مسلمان و حتى غیر مسلمان.
فرهنگ سیاسى مشارکتى در نظر معظم له ویژگى یک جامعه زنده است. به تعبیر ایشان؛ در یک جامعه زنده همه موظفند به تلاش سیاسى و البته تلاش سیاسى غیر از سیاست زدگى و سیاست بازى است. تلاش سیاسى یعنى آگاه شدن از جریان کنونى جامعه و خطراتى که آن را تهدید مى کند، مشخص کردن جبهه دوست و جبهه دشمن و گرفتن موضع مناسب در قبال آنها.
ایشان یادآور مى شوند که جهت گیرى فرهنگ سیاسى مشارکتى و اقدام به فعالیت سیاسى حتماً علیه دولت و مسئولان و نظام نیست، فعالیت سیاسى با بد گفتن، فحاشى و اهانت به این و آن حاصل نمى شود؛ این [شیوه] نوعى تقلب و سیاسى کارى است.
با این تذکر اخلاق در متن فرهنگ سیاسى مشارکتى از نوع اسلامى جایگاه والایى پیدا مى کند که در تضاد با فرهنگ مشارکتى سکولار قرار دارد.
رهبر معظم انقلاب قدرت واقعى را نهفته در فرهنگ سیاسى مشارکتى با توجه به ابعاد معرفتى، گرایشى و عملى آن مى دانند:
قدرت واقعى، عبارت است از قدرت ملتى که؛
اولا؛ آگاه باشد پیرامون او چه مى گذرد.
ثانیاً؛ به حق و راه خود ایمان داشته باشد.
ثالثاً: تصمیم بگیرد که این راه را ادامه دهد.
اگر ملتى این سه خصوصیت را داشت، هیچ قدرتى در دنیا از او قوى تر نیست.
با توجه به مباحث یاد شده، روشن مى شود که آیت الله خامنه اى فرهنگ سیاسى تبعى یا انفعالى را رد مى کنند، اینکه حاکمان خود را ارباب مردم بدانند، از آنان فقط اطاعت بى چون و چرا طلب کنند و حقى براى مردم در حاکمیت قائل نباشند یا مردم خود را یکسره تابع و مطیع قدرت بدانند، در اظهار نظر سیاسى و تحلیل ها برخورد سردى از خود نشان دهند، علاقه چندانى به فعالیت سیاسى نداشته باشند، اسلام یا دین را جداى از سیاست فرض کنند، در تصمیم سازى هاى مسئولان نقش منفعلانه داشته باشند و یا کنار بکشند، از نظر فرهنگ سیاسى اسلامى پذیرفته نیست. این نوع فرهنگ در نظام هاى استبدادى و طاغوتى ترویج مى شود، رهبر معظم انقلاب در طرد این فرهنگ با اشاره به قبل از انقلاب اسلامى مى فرماید:
مردم به عنوان صاحبان اصلى کشور مطلقا مطرح نبودند. در این ملک بزرگ، یک ناصرالدین شاهى حکومت مى کرده که او همه آحاد این مردم را نوکران خویش مى دانسته؛ اعم از نوکران رسمى اش که از صدر اعظمش گرفته تا وزراء... آحاد مردم هم که رعیتشان بودند... [این [سیاست و عقلیت حاکم، ذهینّت حاکم بر کل کشور بوده، قرن هاى متمادى ملت نقشى نداشتند.
در جاى دیگر بیان مى کنند:
ما از منجلاب یک فرهنگ طاغوتى خارج شدیم، ما سالیان درازى بلکه قرن هاى متمادى نسل در نسل هر چه نگاه کردیم، انحصارطلبى در مسئولیت هاى اجتماعى را دیدیم و مسئولیت اجتماعى را به معناى فقط پایگاهى براى قدرت مشاهده کردیم.
ایشان این فرهنگ را، فرهنگ اسارت انسان و عبودیت انسان در برابر انسان معرفى مى کند. فرهنگى جاهلى که اسلام آن را قبول ندارد:
امیرالمؤمنین(ع) دارد به آنها یک حق بزرگى را یادآورى مى کند، یعنى به آنها مى فهماندکه امرا و فرمانروایان شما نه حق تحکّم و تفرعن بر شما دارند و نه حق گرفتن چیزى از اموال شما را دارند.
رهبر انقلاب اسلامى چنانکه گذشت هم فرهنگ سیاسى اطاعتى ترویج شده از سوى نظام هاى شاهنشاهى، طاغوتى و استبدادى را نفى مى کند و هم با توصیه ها و تشویق ها به حضور آحاد مردم در صحنه سیاست و نقش آفرینى در ارکان حکومت، از آنان مى خواهد در خلاف جهت فرهنگ سیاسى اطاعتى اقدام کنند. همچنین فرهنگ سیاسى محدود یا قومى نیز مردود است، چون فرهنگى بسته، جامد، کوته نظر و مخصوص جوامع عقب مانده است، مردم در آن فاقد آگاهى سیاسى لازم اند و بیشتر سرگرم مسائل خانوادگى، قبیله اى، قومى و محلى خود هستند. معظم له فرهنگ سیاسى خانى، قلدرمآبى، قبیله اى و فرهنگ سیاسى بسته و متحجر را نفى و طرد مى کنند.
از نظر ایشان آگاهى و فهم سیاسى براى یک ملت ضرورى است، مردم باید قدرت تحلیل سیاسى داشته و به حقوق خود واقف باشند، دشمن شناس بوده، در سرنوشت سیاسى جامعه دخالت فعّال داشته باشند، در ابعاد فرهنگ سیاسى مشارکتى از نظر دانش و بینش سیاسى، گرایش ها و فعالیت هاى سیاسى به جایگاه والاى خود دست یابند، شاخص هاى فرهنگ سیاسى اسلامى را وجهه همّت خود قرار دهند.

ابعاد فرهنگ سیاسى

فرهنگ سیاسى در سه بعد آگاهى یا فهم سیاسى، گرایش و تمایلات و اقدام عملى یا مشارکت مطرح است. رهبر معظم انقلاب اسلامى به خوبى درباره هر سه بعد فرهنگ سیاسى نظر خود را بیان کرده اند که به اختصار بیان مى شود:

الف ـ آگاهى، فهم و تحلیل سیاسى ؛

آیت الله خامنه اى بر ضرورت کسب دانش و بینش سیاسى و تحلیل حوادث از سوى مردم بسیار تأکید داشته اند، ایشان بویژه تأثیر این بعد از فرهنگ سیاسى را درباره وقایع دوران حکومت امام على(ع)، امام حسن مجتبى(ع) و حادثه کربلا به خوبى روشن مى کنند.
به عنوان نمونه درباره وقایع نهضت امام حسین(ع) مى فرمایند:
عوام کوفه تا دیدند یک نفرى با اسب و تجهیزات و اینها آمد، صورت خود را هم بسته، فکر کردند امام حسین(ع) است. رفتند گفتند: السلام علیک یابن رسول اللّه . خاصیت آدم عامى اینجورى است. آدمى که اهل تحلیل نیست، منتظر تحقیق نمى شود تا دید یک نفرى با اسب و تجهیزات وارد شده، بدون این که یک کلمه حرف با او زده باشند، یکى مى گوید این امام حسین(ع) است، همه مى گویند امام حسین(ع)، امام حسین(ع) و بنا مى کنند سلام کردن و احترام کردن.
بر این اساس رهبر انقلاب بویژه درباره نقش مهم بصیرت سیاسى و فقدان آن در تحولات تاریخى تأکید مى کنند و در فرهنگ سیاسى اسلامى بعد بصیرت سیاسى، قوه فهم و تحلیل مسائل از نظر ایشان بسیار اهمیت دارد، زیرا عمل بدون شناخت، حرکت در بیراهه است و سرعت عمل، بیش از پیش انسان را از حقیقت دور مى کند:
العامل على غیر بصیرة کالسائر على غیر طریق، فلا تزیده سرعة السیر الاّ بُعدا.
آیت اللّه خامنه اى آگاهى و تحلیل سیاسى را براى مردم چون آب و هوا ضرروى مى دانند و نیز این که مردم باید به حقوقشان واقف باشند:
اسلام مى گوید مردم باید به حقوق خود واقف باشند. امیرالمؤمنین به هوشیار کردن مردم و آگاه ساختن آنها نسبت به حقوقشان اصرار عجیبى داشت.
رهبر انقلاب اصولاً یکى از ویژگى هاى مهم یک نظام سیاسى مردمى و تفاوت آن را نظام دیکتاتورى ـ دیکتاتورى با شمشیر، نظامى گرى و استبداد و یا با حاکمیت سرمایه ـ در همین بعد از فرهنگ سیاسى یعنى آگاهى و فهم سیاسى بر مى شمرند.

ب ـ گرایش سیاسى :

در این بعد از فرهنگ سیاسى و علاقه به فعالیت هاى سیاسى و مهم تر از آن جهت گیرى و تعیین خط مشى سیاسى مهم است.
نگاه مثبت یا منفى نسبت به سیاست و دخالت در آن، مهم شمردن حرفه سیاست در این بخش از فرهنگ سیاسى متجلّى است.
رهبر معظم انقلاب، بر ضرورت جهت گیرى سیاسى و تعیین خط مشى تأکید کرده اند، شناخت جبهه خودى از غیر خودى و در نتیجه گرایش و فعالیت در جبهه خودى، گرایش منفى نسبت به دشمن اسلام و کشور، روحیه استکبار ستیزى و خلاصه اینکه بدانیم در چه خطى کار مى کنیم:
بایستى به روشنى جهت و ماهیت کار خودتان را و حرکت خودتان را بدانید ... باید بدانید که در چه خطى دارید کار مى کنید و چرا دارید کار مى کنید.

ج ـ مشارکت سیاسى :

تجلّى عملى فرهنگ سیاسى، در مشارکت سیاسى است. دخالت در سرنوشت سیاسى جامعه، تصمیم سازى، نقش آفرینى در فرآیند سیاسى کشور و حضور در صحنه، این بُعد از فرهنگ سیاسى را نشان مى دهد. شاید بتوان گفت مهم ترین شاخص فرهنگ سیاسى از این جهت، انتخابات است. حضرت آیت اللّه خامنه اى بارها بر لزوم و حتى وجوب شرکت آحاد مردم در انتخابات مختلف اعم از مجلس شوراى اسلامى، شهر و روستا، ریاست جمهورى و مجلس خبرگان رهبرى سخن گفته اند. ایشان حضور مردم را موجب یأس و نابودى دشمن، استحکام اقتدار ملى و پشتوانه استمرار انقلاب اسلامى مى دانند.
رهبر انقلاب این تصور را که حکومت هاى مردمى لزوما غیر از حکومت الهى و اسلامى اند، خطا دانسته، یکى از جلوه هاى مردمى بودن حکومت را در همین مشارکت سیاسى مى بینند یعنى این که مردم در اداره حکومت و تشکیل حکومت، تعیین حاکم و تعیین رژیم نقش اساسى داشته باشند.
ایشان انتخابات را مظهر حضور مردم و آزادى ملّت در انتخاب سرنوشت خود معرفى مى کنند و شرکت در آن را یک واجب شرعى مى دانند که به یک مورد به عنوان نمونه اشاره مى شود:
شرکت در انتخابات خبرگان را مثل یک واجب شرعى، واجب و لازم بشمرید و تمام آحاد ملت که مشمول این شرایط هستند در انتخابات شرکت کنند.

نقش انقلاب اسلامى ایران در فرهنگ سیاسى

از منظر آیت اللّه خامنه اى، انقلاب اسلامى ایران در سه سطح تأثیر بسزایى را در فرهنگ سیاسى بر جاى گذاشته است که به اختصار بیان مى کنیم:

1 ـ سطح ملى :

در این سطح انقلاب اسلامى، نقش مهمى داشته است که به بعضى از آنها اشاره مى شود:
اوّل: انقلاب اسلامى سخن تازه اى را با عنوان حکومت اسلامى مطرح کرد که بر خلاف فرهنگ سیاسى غربى، نظام لیبرال دموکراسى اروپایى را الگو نمى کرد، بلکه از نظام جدیدى سخن مى گفت.
دوّم: آزادى، استقلال، ضدیت با استبداد و استعمار را ترویج کرده، روح مبارزه و تلاش براى آینده بهتر را در مردم زنده کرد و مهم تر آنکه انسان ها را که در رژیم استبداد شاهنشاهى بى قدر و ارزش شده بودند به ارزش خود آگاه کرد.
سوّم: در تضاد با فرهنگ سیاسى طاغوتى و استعمارى غرب که تلاش مى کردند تا از ملّت ایران موجودى حقیر، مطیع، دست نشانده و ضعیف بسازند، آنان را عزیز، انقلابى، مستقل و قوى بار آورد.
چهارم: بر خلاف فرهنگ سیاسى استبدادى و غربى، روحیه و فرهنگ بسیجى و مهم تر از آن جهادى را در ملّت ایران زنده و تقویت کرد، فرهنگ جهادى در همه عرصه ها و صحنه ها اعم از اقتصادى، سیاسى، فرهنگى، نظامى و اجتماعى.
پنجم: کامجویى مقامات و وابستگان آنها از قدرت را نفى نموده، با استئثار در قدرت، خویشاوندگرایى و باندبازى به شدت مخالفت کرد.

2 ـ جهان اسلام ؛

تأثیر انقلاب اسلامى در فرهنگ سیاسى جهان اسلام را از جمله در «بیدارى دنیاى اسلام» مى توان نشان داد، به تعبیر رهبر معظم انقلاب ادبیات و فرهنگ انقلاب اسلامى در فضاى عمومى زندگى ملّتهاى مسلمان و عرب به طور کامل رسوخ و نفوذ کرده است.
علاوه بر این، انقلاب اسلامى، در فرهنگ سیاسى جهان اسلام مفاهیم مهمى چون ضدیت با استکبار، ضدیت با تسلط دنیاى کفر بر اسلام و ضدیت با وابستگى سیاسى و اقتصادى را زنده کرده است.
احیاى فرهنگ سیاسى مبتنى بر قرآن، نفى سکولاریزم و مهم تر از همه ضرورت بازگشت به اسلام ناب محمدى(ص) در دنیاى اسلام نشانگر تأثیر سازنده انقلاب اسلامى در فرهنگ سیاسى جهان اسلام است.

3 ـ سطح بین الملل :

رهبر انقلاب معتقدند که انقلاب و نظام جمهورى اسلامى، اجزاى فرهنگ سیاسى رایج بین قدرتمندان عالم را زیر سئوال برده است، به گونه اى که فرهنگ ما، فرهنگى مغایر با آن فرهنگهاست، کما این که وضع حکومت و قدرت سیاسى و رابطه آن قدرت با مردم و پیوند بین آنها در دو فرهنگ متفاوت است.
برخلاف فرهنگ سیاسى غربى، انقلاب اسلامى طرفدارى و دفاع از جنبش همه مستضعفان عالم در مقابل مستکبران و قیام به حق سیاهان را در سطح بین الملل مطرح کرده است.
زیر سؤال بردن شاخص هاى فرهنگ سیاسى غرب در سطح بین المللى از جمله اصالت قدرت، مادى گرایى، دنیا پرستى، حزب بازى، سلطه طلبى، نفى معنویت، جدایى دین از سیاست، جدایى اخلاق و عرفان از سیاست، لیبرالیزم، اومانیزم و امتیازطلبى طبقات سرمایه دار را نیز مى توان از تأثیرات انقلاب اسلامى در فرهنگ سیاسى در سطح بین الملل ذکر کرد.
منبع: حصون ، بهار 1385، شماره 7

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد