بیت المقدس

فلسطین پاره تن اسلام است.امام خمینیی (ره)

بیت المقدس

فلسطین پاره تن اسلام است.امام خمینیی (ره)

ادامه

یکم. نیروی زمینی اسراییل
این نیرو دارای 134 هزار سرباز آمادة رزم (مرد و زن) می‌باشد که در سه لشگر تقسیم شده‌اند، البته در زمان آماده‌باش کامل و شرایط جنگی نیروی ذخیره و تعداد لشگرها افزایش می‌یابد. نیروی متشکل از 365 هزار سرباز (مرد و زن) می‌باشد که همگی آنها ظرف مدت 48 الی 72 ساعت آماده خواهند بود. به عبارت دیگر تعداد نیروهای زمینی اسراییل، در حدود پانصد هزار نفر می‌باشد وحتی می‌تواند به ششصد هزار نفر نیز برسد.
1. نیروی زرهی
2/62 درصد از نیروی زمینی در اختیار نیروی زرهی است و این امر بیانگر اهمیت این نیرو می‌باشد. ارتش اسراییل دارای 5400 تا 5500 تانک است در حالی که ارتش سوریه 4600 تانک در اختیار دارد. اگر بخواهیم در مقام مقایسه با ارتش این رژیم، ارتش مصر را در نظر آوریم، خواهیم دید که 6/44 درصد از ارتش مصر را نیروهای زرهی در اختیار دارند و این نیروهای زرهی در اختیار دارند و این نیروهای در حدود 3650 تانک در اختیار دارند و این امر بیانگر ضعف ارتش مصر در مقابل ارتش سوریه و اسراییل و اهمیت استفادة وسیع از تانک در اندیشة نظامی اسراییل است.
2. نیروی پیاده مکانیزه
اسراییل دارای 9500 نفر بر جنگی در اندازه‌ها و مدلهای مختلف است در حالی که ارتش سوریه 3750 و ارتش مصر 3904 نفربر در اختیار دارند. به عبارت دیگر، تفاوتی 250 درصدی میان تجهیزات ترابری ارتش اسراییل با ارتش سوریه و 243 درصدی با ارتش مصر به چشم می‌خورد که این امر بیانگر اهمیت لجستیک در تفکر نظامی اسراییل می‌باشد.
3. توپخانه
بیش از 1810 توپخانة میدانی و هاوتزر در اختیار نیروی زمینی این رژیم می‌باشد. در جنگ 1973 زمانی که نیروی هوایی اسراییل نتوانست از آتش خود جهت حمایت از نیروی زمینی استفاه کند، آتش توپخانة مصر و سوریه برتری قابل ملاحظه‌ای نسبت به نیروی زمینی اسراییل یافت. از آن پس ارتش صهیونیستی نسبت به افزایش کیفی و کمّی توپخانه توجه بیشتری نشان داد، به طوری که هم اینک حجم این توپخانه 22 درصد بیشتر از توپخانه‌های سوریه و مصر می‌باشد.
4. خمپاره‌اندازها
خمپاره‌اندازها از جنگ 1948 تا کنون نقش مهمی در ارتش اسراییل داشته‌اند، زیرا طرز استفادة آنها آسان و در عین حال ارزان قیمت هستند، در تمامی شرایط قابل استفاده است، به راحتی به کار می‌افتد و نیروهای پیاده می‌توانند به سرعت از آنها استفاده کنند، ضمن اینکه ساخت آنها هزینة زیادی در بر ندارد. هم اکنون ارتش اسراییل دارای 2740 خمپاره‌انداز سنگین می باشد، 1600 خمپاره‌انداز 81 میلی‌متری، 900 خمپاره‌انداز 120 میلی‌متری، 240 خمپاره‌انداز 160 میلی‌متری، در حدود پنج‌هزار خمپاره‌انداز 60 و 52 میلی‌متری نیز در اختیار این ارتش می‌باشد.
5. موشکهای
تا قبل از جنگ 1973 و با توجه به اینکه اندیشة نظامی اسراییل مبتنی بر اتکا به تانک و هواپیما بود، توجه چندانی به موشکهای ضد تانک نمی شد، اما در جنگ سال 1973 ارتشهای سوریه و مصر با قدرت و شدت بالایی از موشکهای ضد تانک برای از کار انداختن تانکهای اسراییلی استفاده کردند و موفقیت مطلوبی نیز به دست آوردند. این موفقیت نه تنها در تاریخ جنگهای اعراب و اسراییل بلکه در تاریخ جنگهای مدرن نیز بی‌نظیر بود. از آن پس اسراییل به اهمیت موشکهای ضد تانک پی‌برد به طوری که در حال حاضر ارتش آن دارای 3200 سکوی پرتاپ موشکهای آمریکایی «بی جی ام ـ 71 تاو» و «تاو ـ 2» و 18 هزار موشک می‌باشد. همچنین در حدود 2000 پرتابگر موشک آمریکایی در آسوان و تعداد بسیاری از سکوهای پرتاب اسراییلی ماپاتس که نمونه‌ای از موشک‌های آمریکایی «تاو» می‌باشد و توسط اسراییل در سال 1984 طراحی و ساخته شده و با اشعة لیزر کار می‌کند، در اختیار ارتش اسراییل قرار گرفته است. تعداد و مدل موشکهای ارتش اسراییل بسیار زیاد و متنوع می باشد، اما آمار دقیقی از آنها در دسترس نیست.
6. موشکهای ضد هواپیما و بالستیک
تا جنگ 1973، ارتش اسراییل به دفاع پدافندی خود چه از لحاظ کمیت و چه از لحاظ کیفیت توجهی نشان نمی‌داد و معتقد بود هواپیماهای جنگنده بهترین وسیله برای مقابله با هواپیماهای دشمن می‌باشد. اما پس از تجربة جنگ 1973، این ارتش به دفاع پدافندی توجهی ویژه نشان داد، به طوری که در سال 1997، 17 باطری موشکهای «ام ای ام ـ 23 هاوک» ضد هواپیما که ساخت آمریکا می‌باشد، در اختیار ارتش اسراییل قرار گرفت، در حال حاضر 102 سکوی پرتاب همراه با 306 موشک آمادة پرتاب است، البته به غیر از این موارد، 900 الی 1000 موشک ذخیره نیز در اختیار دارد.
همچنین چهار باطری موشک مدل «پاک ـ 2» معروف به تام «پاتریوت» نیز که باز هم آمریکایی است در خدمت ارتش اسراییل قرار گرفته است. این موشکهای دوربرد و ضد هواپیما، موشکهای بالستیک و موشکهای کروز هستند. برای موشکهای پاتریوت، 16 سکوی پرتاب متحرک 64 موشک آمادة پرتاب وجود دارد، ضمن اینکه 128 موشک دیگر نیز آماده پرتاب است که فعلاً به صورت ذخیره نگهداری می‌شود، اما با توجه به نتایج پرتاب این موشکها در جنگ 1991 خلیج فارس، عملکرد این موشکها چندان رضایتبخش نیست و به همین دلیل در حال حاضر آمریکا در تلاش است تا نمونه‌ای پیشرفته‌تر تحت نام «پاک ـ 3» ارایه کند. بجز موارد مذکور، هشت باطری موشکهای ضد هواپیماهای در حال پرواز در ارتفاع پایین نیز که با اشعة مادون قرمز کار می‌کند و ساخت آمریکا می‌باشد، در اختیار ارتش اسراییل قرار دارد. مدل این موشکها «ام ـ 48 الف 1 چاپارال» می‌باشد و 48 سکوی چهارگانه با 192 موشک آمادة شلیک است. تعداد این موشکها در ارتش اسراییل در حدود 1152 موشک می‌باشد.
اسراییل از سال 1992 با مشارکت فنی و مالی ایالات متحده در حال ساخت یک مدل موشک ضد موشک جدید به نام «آرو» می‌باشد. حداکثر برد این موشک 500 کیلومتر است تا بتواند در دورترین فاصله از اسراییل موشکهای بالستیک حمله کننده به آن را هدف قرار دهد. البته بدون کمک از طریق ارتباط میان ماهواره‌های امریکایی به سیستم هشدار سریع اسراییل، نمی‌توان در زمان مناسب در مقابل موشکهای بالستیک حمل کنندة به اسراییل قرار گرفت. این رژیم برای اینکه بتواند توان دفاع موشکی خود را بالا ببرد، از ایالات متحده درخواست کرده است تا هر چه سریعتر مدل پیشرفته «آروـ2» را به مرحلة ساخت برساند. قرار بود اسراییل در آوریل 1998 دو باطری موشک «آروـ2» را دریافت کند، اما دولت اسراییل در خواست کرد که یک باطری دیگر نیز اضافه شود، با توجه به هزینة 150 میلیون دلاری ساخت این باطریها و در پرتو اانتشار وسیع موشکهای بالستیک در سطح منطقه، ایالات متحده تصمیم گرفته است بخشی از هزینه‌های ساخت باطری سوم را تقبّل نماید.
یک پروژة مشترک دیگر میان اسراییل و ایالات متحده برای ساخت موشک ضد موشک کاتیوشا که از سوی مقاومت ملی لبنان به عنوان پاسخی به حملات اسراییل علیه شهروندان لبنانی مورد استفاده قرار می‌گیرد، در حال پیگیری است. نام این پروژه «ناتیلوس» است. توپخانة اسراییل نیز متعدد و متنوع می‌باشد. یکی از مدلهای این توپخانه « ام ـ 163 فالکون» است و مدل دیگر «شیلکا» می‌باشد که مدل اخیر در اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده است و ارتش اسراییل تعدادی از آنها را طی جنگ 1973 و اشغال جنوب لبنان در 1982 به دست آورد. آزمایشهای نشان داد که توپ «شلیکا» از فالکن آمریکایی بهتر است و قدرت نشانه‌گیری آن بالاتر می‌باشد.
نوع دیگری از موشکها به نام «آدامز» که ساخت اسراییل، به تعداد بیشماری در اختیار ارتش قرار گرفته است. این موشکها بسیار سبک‌وزن هستند و در زمرة نادر موشکهای زمین به هوا می‌باشند که حتی می‌توان آنها را در پشت یک خودروی مسطح مثل جیپ یا وانت‌بار قرار داد و شلیک کرد. این موشکها به طور عمودی و برای ارتفاعات پایین مورد استفاده قرار می‌گیرند. همچنین تعداد سه هزار موشک «رد آی» که بر روی شانه حمل و به وسیلة دوربین چشمی مادون قرمز جهت‌گیری می‌شوند، در خدمت این ارتش می‌باشد. این موشکها ساخت امریکاست و برای مقابله با موشک روسی (سام ـ 7) ساخته شده و بعد از جنگ 1973 به ارتش این رژیم تحویل شده است. همچنین موشکهای معروف به «استینگر» که پیش از این به «رد آی ـ 2» معروف بود و نمونة پیشرفته‌تری از آن به شمار می‌آید به تعداد نامشخصی در اختیار اسراییل قرار گرفته است.
بدین ترتیب اهمیت تسلیحات دفاع هوایی، چه موشکهای ضد هواپیما و چه ضد موشکهای بالستیک، از بعد از جنگ 1973 برای ارتش اسراییل مشخص می‌شود. با وجود این، هواپیماهای جنگنده کماکان ابزار اصلی دفاع هوایی علیه جنگنده‌های دیگر کشورها به شمار می‌آید، گر چه نقش دفاعی هواپیماها بعد از جنگ 1973 به ارتش این رژیم تحویل شده است. همچنین موشکهای معروف به «استینگر» که پیش از این به «ردآی ـ 2» معروف بود و نمونة پیشرفته‌تری از آن به شمار می‌آید به تعداد نامشخصی در اختیار اسراییل قرار گرفته است.
بدین ترتیب اهمیت تسلیحات دفاع هوایی، چه موشکهای ضدهواپیما و چه ضدموشکهای بالستیک، از بعد از جنگ 1973 برای ارتش اسراییل مشخص می‌شود. با وجود این، هواپیماهای جنگنده کماکان ابزار اصلی دفاع هوایی علیه جنگنده‌های دیگر کشورها به شمار می‌آید، گر چه نقش دفاعی هواپیماها بعد از جنگ 1973 کمتر شده است. بد نیست مقایسه‌ای میان تسلیحات دفاع هوایی کشورهای عربی مثل مصر و سوریه با این رژیم ارایه بدهیم. به عنوان مثال، دفاع هوایی سوریه دارای حدود 130 باطری سام 2و3و6 [50 باطری سام 6]، 8 باطری سام ـ 5، 15 باطری سام ـ 8، 24 باطری سام ـ 9 و 9 باطری سام ـ 13 می‌باشد.
7. موشکهای بالستیک (زمین به زمین)
در حال حاضر سه مدل موشک بالستیکی تاکتیکی ـ عملیاتی در ارتش اسراییل موجود دارد. در این میان 27 سکوی پرتاب موشکهای زمین به زمین تاکتیکی از نوع «م ج م ـ 52 سی لانس» ساخت امریکا با قابلیت استفاده از کلاهکهای متعارف یا خوشه‌ای به وزن 454 کیلوگرم در این ارتش وجود دارد. با استفاده از این کلاهکها، موشک می‌تواند حداکثر مسافتی معادل 72 کیلومتر را طی کند، اما اگر از یک کلاهک هسته‌ای با توان 10 کیلویی در رأس این موشکها استفاده شود این مسافت به 120 تا 130 کیلومتر خواهد رسید. کارشناسان نظامی غربی معتقدند تعمیرات و بازسازی صحیح موشکهای «لانس» و دقت در حفاظت از تجهیزات الکترونیکی آن باعث می‌شود تا این موشکها بتوانند به خوبی از نیروهای نظامی پرتحرک حمایت کنند و یا اینکه هدفهای بزرگی نظیر شهرها، پایگاهها، فرودگاهها و صایع زیربنایی اقتصادی را مورد اصابت قرار دهند.
نوع دوم موشکهای بالستیکی که در اختیار ارتش اسراییل می‌باشد، موشکهای «جریکو ـ 1» فرانسوی می‌باشد که در سال 1965 در صحرای شمال آفریقا مورد آزمایش قرار گرفت. فرانسه تا قبل از اعمال تحریم نظامی پس از جنگ 1967 در حدود 14 موشک به اسراییل فروخت و از آن به بعد اسراییل خود مبادرت به تولید این نوع از موشکها کرد. یکی از کارشناسان آمریکایی برآورد کرده است که اسراییل سالانه بین 60 تا 80 موشک «جریکوـ1» تولید می‌کند. گفته می‌شود این موشک بردی در حدود 482 تا 563 کیلومتر دارد و قادر به حمل کلاهک هسته‌ای متعارف می‌باشد.
نوع سوم موشکهای بالستیک اسراییل «جریکو ـ 2» می‌باشد که در داخل ساخته شده است و مدل پیشرفته‌ای از «جریکو ـ 1» به شمار می‌آید. این نوع موشکها از سال 1981 در اختیار ارتش اسراییل قرار گرفت. اسراییل در مه 1987 این موشک را مورد آزمایش سری قرار داد که موشک با طی مسافتی معادل 850 کیلومتر در دریای مدیترانه در جنوب جزیرة کرت فرو افتاد، پس از آن ازمایش دوم در ژانویة 1988 انجام شد. در 19 سپتامبر 1988 رژیم صهیونیستی اولین ماهوارة خود را به نام (افق ـ 1) با استفاده از نوع پیشرفته و دو مرحله‌ای موشک «جریکو ـ 2» پرتاب کرد و در 5 آوریل 1995 سومین ماهوارة (افق ـ 3) خود را پرتاب کرد. در 14 سپتامبر 1989 سومین آزایش موشکی خود را انجام داد که در این آزمایش، موشک از نقطه‌ای واقع در نزدیکی شهر قدس پرتاب شد و پس از عبور از قسمت وسیعی از دریای مدیترانه در 400 کیلومتری شمال شهر بنغازی لیبی و درون دریا فرود آمد و بدین ترتیب مسافتی در حدود 1300 کیلومتر را طی کرد. منابع
اطلاعاتی آمریکا بر این باورند که حداکثر برد موشک «جریکو ـ 2» در حدود 1500 کیلومتر می‌باشد و اسراییل در حدود یکصد موشک از این نوع تولید کرده است. گفته می‌شود این موشک نیز قادر به حمل کلاهکهای هسته‌ای 340 کیلوگرمی و کلاهکهای متعارف می‌باشد. مجلة جینز اینتلیجنس ریویو در سال 1997 گزارش کرد که در حدود 150 کلاهک هسته‌ای و 50 موشک «جریکو ـ 2» در پایگاه هوایی اسراییلی «زکریا» واقع در جنوب شرقی تل‌آویو، انبار شده است. روزنامة اورشلیم پست در خبری که در 3 جولای 1998 منتشر کرد، نوشت موشک «جریکو ـ 3» دارای برد 5 هزار کیلومتر و کلاهک هسته‌ای به وزن یک تن می‌باشد.
دوم. نیروی هوایی اسراییل
نیروی هوایی اسراییل در واقع بدنة اصلی ساختار نظامی آن را تشکیل می‌دهد. با توجه به اندیشة نظامی هجومی این رژیم که بر مبنای بازدارندگی و برتری کیفی استوار می‌باشد، می‌توان سه رکن اصلی این اندیشه را این چنین معرفی کرد؛
1.   توان حمله به عمق استراتژیک عربی جهت فلج کردن توان نیروی هوایی عربی و سپس وارد آوردن ضربات متعدد به نیروی زمینی در جبهه‌های نبرد؛
                                                                                                       بر گرفته از سایت امپرالیسم صهیونیزم

تواناییهای نظامی اسراییل

تواناییهای نظامی اسراییل

اشاره

مقاله برای تبیین میزان تواناییهای نظامی اسراییل، تنظیم شده است. نویسندة ساختار ارتش اسراییل و ماهیت اهداف تشکیل دهند تفکرات استراتژیک چنین ارتشی را کاملاً در تقابل با دیگر نیروهای نظامی منطقة خاورمیانه تلقی می‌کند. وی در ابتدا به بررسی ویژگیهای تفکر نظامی اسراییل می‌پردازد و سپس تأثیرات چنین تفکری را بر بخشهای مختلف ارتش اسراییل، به لحاظ تعداد نیروها، حجم تسلیحات و اهمیت استراتژیک آنها، ارزیابی می‌کند و عقیده دارد اسراییل قادر است با توجه به قدرت نظامی خویش به مقابله با تمامی کشورهای عربی منطقه برخیزد، اما استراتژیست‌های اسراییل برای تکمیل بازدارندگی و حفظ تفوق تسلیحاتی و به منظور جبران کمبود تعداد پرسنل نظامی، توجه ویژه‌ای به گسترش توان هسته‌ای و تسلیحات اتمی دارند. به نظر نویسنده، از آنجا که ایالات متحده همواره از دولتهای عربی خواسته است تا در پی دستیابی به سلاحهای هسته‌ای نباشند، دولت اسراییل هرگز به طور رسمی اعلام نخواهد کرد که دارای زرادخانه هسته‌ای است، زیرا ابراز چنین مطلبی در سیاستهای خاورمیانه‌ای ایالات متحده، تأثیری کاملاً منفی برجای خواهد گذاشت و طبعا این رژیم را نیز با فشارهایی مواجه خواهد بود.

مقدمه

برای اینکه نقش استراتژیک اسراییل در منطقه کامل و تبدیل به ابزاری قدرتمند در خدمت امپریالیسم بین‌الملل «بویژه آمریکا» شود و شریکی کوچک در منافع اقتصادی و استراتژیک امپریالیسم باشد، باید یک نیروی نظامی توانمند در جهت اجرای این اهداف استراتژیک در این کشور به وجود می‌آمد، زیرا یاری گرفتن از نیروی نظامی بیگانه در زمینة تحقق بخشیدن به مراحل مختلف دست‌اندازی به سرزمینها یا مقاومت در برابر دیگر کشورهای عربی، هر بار منافع مستقیم امپریالیسم را با نیروهای ملی عرب مواجه می‌کرد.

یکم. ویژگیهای عام تفکر نظامی اسراییل

فرآیند تأسیس نیروی نظامی اسراییل به نظریة امنیت داخلی اسراییل و این تفکر که برای اجرای اهداف استراتژیک و سیاسی رژیم صهیونیستی باید از نیروی نظامی قدرتمند بهره جست، باز می‌گردد. با توجه به دو اصل برتری کیفی و بازدارندگی که دو اصل اساسی در تفکر نظامی اسراییل می‌باشد و با توجه به این واقعیت که توان کمی نیروهای نظامی عربی بیش از اسراییل می‌باشد، اسراییل تلاش کرد تا ارتش قدرتمندی ایجاد کند که از برتری کیفی سود جوید و بتواند کمبود نیروی انسانی خویش را در برابر برتری اعراب جبران کند. در اسراییل همواره این پیش فرض وجود داشته است که در برابر تجمع نیروی نظامی اعراب از برتری تسلیحاتی استفاده شود، البته چنین پی‌فرضی در طول پنجاه سالی که از تشکیل دولت اسراییل می‌گذرد، عملاً تحقق نیافته است. این کشور در حال حاضر از چنان نیروی نظامی بهره‌مند است که نه تنها توان بازدارندگی همة کشورهای عربی را دارد، بلکه می‌تواند به یک حملة سریع و همه جانبه نیز دست بزند.

حمایتهای نظامی فرانسه و بریتانیا در ابتدای تأسیس اسراییل تا جنگ 1967 و سپس حمایتهای همه جانبة آمریکا که تا کنون نیز ادامه دارد در کنار پیشرفت صنایع نظامی داخلی، اسراییل را تبدیل به قدرت برتر تسلیحاتی در سطح منطقه کرده است. سلاحها و تجهیزات نظامی اسراییل به گونه‌ای، در کنار سایر عوامل کمک کننده، انتخاب شده است که ضمنتأمین اصول اساسی اندیشة نظامی اسراییل ـ یعنی برتری کیفی و بازدارندگی ـ در خدمت یک جنگ سریع و کوتاه مدت باشد، زیرا اسراییل به دلیل جمعیت اندک و توان اقتصادی نسبتاً محدود یارای جنگ طولانی مدت را ندارد. اصل «حملة پیشگیرانه» که کاملاً با اصل «جنگ کوتاه مدت» منطبق ممی‌باشد، در واقع این امکان را به اسراییل می‌دهد که ویژگی ژئواستراتژیک «حرکت بر خطوط درونی» را به طور کامل در اختیار گیرد. اسراییل با توجه به موقعیت جغرافیایی خود که از سمت شمال با سوریه و لبنان، از شرق با اردن و از جنوب با مصر همسایگی دارد، می‌تواند سریعتر از دشمنانش تمرکز قوای خود را در جبهه‌های مختلف به وجود آورد. اصول مطرح شده که چارچوب اندیشة نظامی اسراییل را تشکیل می‌دهد پس از جنگ 1956، هدف غایی اسراییل، یعنی استفاده از ازار نظامی جهت کسب اهداف سیاسی را بنیان نهاده است.

 

دوم. بازتاب اندیشة نظامی بر تاکتیکهای رزم و نظامیگری

در پرتو اصول اندیشة نظامی، اساساً تسلیحات متعارف این کشور بر جنگنده‌های بمب‌افکن و تانک قرار گرفته است. نیروی هوایی با توجه به توان حمله به عمق استراتژیک کشورهای عربی و فلج کردن نیروی هوایی این کشورها، بزرگترین نیروی نظامی اسراییل به شمار می‌آید، ضمن این که جنگنده‌های نیروی هوایی می‌توانند با حملات پیش‌دستانه فرصت را برای تانکها فراهم آوردند تا بتوانند وارد جبهه‌های نبرد شوند و ضمن قطع خطوط ارتباطی دشمن، موقعیتهای دفاعی اعراب را از بین برده و در مراکز فرماندهی پشت جبهه و لجستیک تشویش و اضطراب ایجاد کنند.

جنگ 1967، نمونة کاملی از این تاکتیک نظامی اسراییل بود، اما شرایط جنگ 1973 تا حدودی از اتکای مطلق به هواپیما و تانک در اندیشة نظامی اسراییل کاست و همکاری میان تانکها و نیروی زمینی وسیعتر شد. همچنین پیشرفتی کمی و کیفی در صنایع نظامی اسراییل در زمینة ساخت موشکهای ضد تانک و ضد هواپیما و موشکهای بالستیکزمین به زمین پدید آمد. در همین زمان، نیروی دریای اسراییل نیز متحول شد و برای نفوذ در عمق دریای کشورهای عربی توانایی بیشتر یافت. این نیرو برای حمایت از خطوط ارتباطی دریایی اسراییلی در دریای مدیترانه و دریای سرخ و حمله به عمق ساحلی کشورهای عربی اینک کاملاً توانمند است. همچنین اسراییل تقریباً از بدو تأسیس و به طور سری به ساخت سلاحهای هسته‌ای روی آورده است تا بدون نیاز به چتر هسته‌ای خارجی، برتری و بازدارندگی مطلقی نسبت به کشورهای عربی به دست آورد و در بدترین حالات و در کلیة زمانها امنیت خویش را فراهم کند.

 

سوم. نشانه‌های پیشرفت کنونی تفکر نظامی اسراییل

در درون ساختار نظامی اسراییل در حال حاضر این بحث وجود دارد که تفکر نظامی به سطحی ارتقا یابد که همسان با پیشرفتهای نظامی این رژیم و کشورهای منطقه باشد. البته بخش اعظم چنین بحثهایی به صورت کاملاً محرمانه دنبال می‌شود. در این خصوص، اسحاق مردخای وزیر دفاع اسراییل در 29 ژوئن 1998 اظهار داشت که در درون ساختار نظامی اسراییل اینک گفت و گوهایی در حال جریان است تا اندیشة نظامی اسراییل مدرن گردد و به زودی نتیجه این گفت و گوها و مذاکرات به دولت ارائه خواهد شد. روزنامة هآرتص که این گفته‌های را به چاپ رسانده است، در همین خصوص نوشت، مردخای شجاعت به خرج داد و این موضوع را در پاسخ به سخنان ژنرال ماتان ویلنای (54ساله) که گفته بود اندیشة نظامی اسراییل نیاز به تحول دارد و پاسخگوی مشکلات دفاعی اسراییل نیست، مطرح ساخت. شایان ذکر است که ژنرال ویلنای نامزد تصدی پست ریاست ستاد مشترک ارتش به جای ژنرال امنون لیبکن شاحاک و رقیب ژنرال شائول موفاز (50 ساله) برای رسیدن به این مقام در 9 جولای 1998 بود. این روزنامه در ادامه افزوده بود: «ارتش اسراییل در آستانة از دست دادن توان نیروی ضربتی خویش به خاطر کهنگی اندیشة نظامی و فرسودگی تجهیزات جنگی است.» جوهر گفته‌های ویلنای حاوی نکتة جدیدی نیست، زیرا پیش از این نیز ژنرال بازنشسته «اسراییل تال»، مشاورز وزیر دفاع و فرمانده سابق یگان زرق پوش، قبل و بعد از جنگ 1967 و فرماندهی که در این جنگ نقش بارزی در جبهة مصر ایفا کرد و تحولی در شیوه‌های جنگی پدید آورد، و به دنبال وی، کارشناسان دیگری نظیر ژنرال اسحاق بن اسراییل نیز اظهار کردند که اینک در عصر موشکهای دوربردد قرار داریم و اسراییل در معرض حملات موشکی از سوی کشورهای عربی و اسلامی که مرز مشترکی با اسراییل ندارند قرار گرفته است و لذا تحول اندیشة نظامی، که توسط بن گوریون وایگال آلون و شرکایشان در زمان تدسیس ارتش دفاعی اسراییل، شکل گرفته است، ضروری به نظر می‌رسد. هر چند وضعیت مردم شناختی و توازن قوا در منطقه به شکل سابق باقی مانده است، ولی پیشگامان اندیشة نظامی اسراییل برای تدوین چنین اندیشه‌ای متأثر از جنگهای 1948 و جنگ جهانی دوم بودند.

این روزنامه می‌افزاید: «برای اسراییل کماکان بازدارندگی اهمیتی حیاتی دارد. به عبارت دیگر، هنوز به اطلاعات و نیروی هوایی تأکید می‌شود هر چند که به توازن میان نیروهای مختلف نظامی نیز توجه بیشتری شده است، یعنی ایجاد ساختاری دفاعی متشکل از موشکهای بالستیک، موشکهای میان برد، هواپیماها، سیستمهای پیشرفتة دریایی و زمینی در کنار تجهیزات لجستیک که این توان دفاعی را حفظ کند.» به عبارت دیگر، تعیین نسبتی جدید در توازن میان نیروهای مختلف ارتش اسراییل به جای نسبت کنونی و توجه بیشتر به تانک، زره پوش و نفربر مدّنظر قرار گرفته است. روزنامة مزبور، تفکرات موافق با تحول اندیشة نظامی سنتی اسراییل را این چنین مطرح می‌کند: «در این تغییرات مطرح شده به معادلات در «حمله در مقابل دفاع» و «آتش توپخانه در برار مانور» توجه شده است. همچنین به این واقعیت که برای به خدمت گرفتن سلاحهای پیشرفته و گران‌قیمت آمریکای، دلارهای کافی موجود نمی‌باشد و کسری بودجة زیادی برای گسترش و تقویت سلاحها و وسایل دفاعی سرّی اسراییل به چشم می‌خورد، توجه ویژه‌ای شده است. دولت، وزیر دفاع و رییس ستاد مشترک برای اتخاذ تصمیماتی که اولویتهای مربوط به دگرگونی و تحول نیروهای مسلح را تعیین کند، مسئولیت دارند.» این روزنامه جهت توضیح مسئولیت دولت اسراییل مبنی بر اینکه اسحاق مردخای وزیر دفاع و نتانیاهو، نخست‌وزیر [سابق.م] باید به اجرای این تحولات توجه کنند، نوشت: «آنها می‌توانند سیاست صلحی را در پیش گیرند که دولتهای مخالف را از اردوگاه، دشمن خارج کند و سپس با استفاده از موقعیت، فرصتهای تقویت ارتش دفاعی اسراییل افزایش یابد. همین روزنامه در مقالة دیگری که تحت عنوان «نقشة تدافعی جدید در حال دیدن روشنایی است» در همان روز به چاپ رسانده بود، اعلام کرد که فرماندهان سازمان نظامی اسراییل مرحلة نخست نقشة کلّی تحول استراتژی دفاعی دولت عبری، یعنی اندیشة نظامی را که از ژانویة 1998، در جلسات گفت و گوی سرّی که توسط دیوید عفری معاون اول وزیر دفاع در امارات افال واقع در مرکز اسراییل ترتیب یافته بود، به اتمام رساندند. در پایان مرحلة نخست این گفت و گوها، سندی تهیّه شده است که الگوهای پایه‌ای پیشنهادی برای استراتژیی دفاعی اسراییل را مطرح می‌کند و اخیراً اسحاق مردخای با آن موافقت کرده است. بر پایه این سند پنج گروه کاری تشکیل شده است؛ دو گروه برای بحث و بررسی مسایل ژئوپلیتیک بین‌الملل مثل پایان جنگ سرد و مشکلات خاورمیانه و سه گروه دیگر برای بحث و بررسی مسایل داخلی اسراییل نظیر نیروهای مسلح و تحولات اقتصادی و اجتماعی اسراییل.

در ادامة مطالب مذکور، دیوید عفری، معاون اول وزیر دفاع ابراز کرد: «از ابتدای این دهه، تغییرات عمیقی نظیر پایان جنگ سرد، جنگ خلیج فارس، حمله با موشکهای زمین به زمین به اسراییل و عملیات صلح خاورمیانه به وقوع پیوسته است، این تحولات نه تنها باعث مدرنیزه کردن استراتژی دفاعی اسراییل شده است، بلکه ساختار چنین استراتژی را نیز دگرگون کرده است

در 5 جولای 1998، روزنامة اورشلیم پست نوشت، ژنرال «اسراییل تال» در یکی از گردهماییهای کنفرانس مشورتی گفته است: «اسراییل باید از توان خویش برای حمله به دشمنانش و همچنین برای انتخاب حملة پیشگیرانه و استفاده از آن، محافظت کند.» شایان ذکر است که این ژنرال اسراییلی اندیشة رزم با نیروی همة تانکها را که به نقش مستقل نیروی تانکها توجه می‌کند، در تاکتیکهای نظامی معاصر مطرح کرده است. وی از 1 نوامبر 1964 فرماندهی نیروهای زره‌پوش را در اختیار داشت و پس از جنگ 1967 به فرماندهی ارتش اسراییل منصوب شد.

این روزنامه می‌افزاید، تال در همین کنفرانس اظهار کرده است که اختصاص بودجة کلان از سوی دولت جهت ساخت موشکهای تدافعی «آرو» به منظور ایجاد سپری بزرگ در مقابل ضد موشکهای بالستیک دشمن با نیازهای دفاعی کشور همخوانی ندارد. اورشلیم پست به نقل از تال می‌نویسد: «یکی از مسایلی که باعث نگرانی من شده است، این است که تصمیم‌گیرندگان سیاسی کشور کاملاً معتقدند که دفاع قویتر از حمله است. این اعتقاد خطرناکی است. اعراب می‌توانند وضعیت دفاعی خویش را تحمل کنند، ولی ما نمی‌توانیم، زیرا نیروهای ذخیرة کافی برای چنین منظوری در اختیار نداریم.» وی با اشاره به اهمیت متحول کردن تانکهای اسراییلی «میرکاوا» گفت: «تنها تکیه به نیروی هوایی در جنگهای آینده امری بسیار خطرناک است. در جنگ 1973، نیروی هوایی در هفتمین روز جنگ تقریباً از کار افتاد، در حالی که تانکها توانستند در میان نیروهای مصری نفوذ کنند

در آخرین هفتة سال 1998 کارگاهی متشکل از 15 ژنرال برای بررسی نتایج کمیسیون 31 نفرة کنفرانس مشورتی برای مدت سه روز تشکیل گردید و تصمیمات متعددی در خصوص تحول اندیشة امنیت و ساختار ارتش اسراییل برای ورود به قرن بیست و یکم گرفته شد. ژنرال شائول موفاز رییس ستاد مشترک ارتش در 12 ژانویة 1999 به طور خلاصه این تصمیمات را این چنین اعلام کرد:

1.      کاهش تعداد نیروهای ذخیره؛

افزایش نیروهای اصلی جهت آمادگی بیشتر برای مقابله با هر حملة ناگهانی که در آن از موشکهای بالستیک استفاده شود؛

لغو 2000 شغل دایمی در ارتش که شامل 8 درجة ژنرالی و 20 درجة سرهنگی می‌شود، تا از این طریق بودجة لازم برای تهیة سلاح و ابزارهای پیشرفته فراهم گردد و ارتش از حجم کمتر و توان بیشتری برخوردار شود و بتواند موشکهای ضد موشک بالستیک مجهزی را تهیه نماید؛

فرماندهی نیروهای زمینی مسئولیت ارتش زمینی را در کلیه زمینه‌های تمرینی و ساماندهی بر عهده می‌گیرد و بر مراکز فرماندهی دیگر مناطق کشور اشراف و اهداف داشت تا ریاست ستاد مشترک بتواند در ایجاد هماهنگی بین بخشهای مختلف نیروهای مسلح و اجرای مأموریتهای استراتژیک و متحول کردن اندیشة نظامی، فراغت بیشتری داشته باشد.

از همین اندک اطلاعاتی که مطبوعات اسراییل دربارة تحولات اندیشة نظامی درج کرده‌اند، می‌توان فهمید که اندیشة نظامی جدید این کشور با شرایط و تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی پس از جنگ سرد، حملة موشکی عراق به اسراییل در جنگ خلیج فارس 1991 و تحولات مربوط به عملیات صلح خاورمیانه از سوی کشورهای عربی، کاملاً همخوانی دارد، اما با توجه به اختلاف نظر موجود میان طرفداران نظریه‌های امنیتی پیشین که هنوز قدرت را در ارتش اسراییل در اختیار دارند و طرفداران اندیشة نظامی جدید، هنوز تحولات و تفاوتهای به وقوع پیوسته، مشخص نشده است. در واقع این اختلاف نظرها پس از جنگ 1973 آغاز شد و در توازن میان بخشهای مختلف ارتش اسراییل تأثیر گذاشت، به طوری که حجم و نقش نیروهای پیادة مکانیزه  توپخانة نیروی زمینی افزایش یافت، اما کماکان این مسئله که اساساً ارتش اسراییل متکی به نقش اساسی تانکها می‌باشد، محفوظ باقی ماند. ضمن اینکه حجم و مدل تجهیزات دفاع ضد تانک و هواپیما و اخیراً ضد موشکهای بالستیک نیز افزایش پیدا کرده و موشکهای بالستیکی نیز در انواع مختلف وارد تسلیحات اسراییل شده است. همچنین به خرید جنگنده پیشرفته‌های نظیر «اف ـ 15» و زیردریایی و کشتیهای جنگی برای متحول کردن نیروی دریایی توجه شده است. با این وصف، هنوز اعتقاد داریم که اندیة نظامی اسراییل نمی‌تواند به طور اساسی از یک نیروی دفاعی به یک نیروی تهاجمی تغییر یابد، زیرا چنین تغییری با تواناییهای استراتژیک اسراییل در تناقض می‌باشد، ضمن اینکه با اهداف سیاسی و دلیل اصلی تأسیس چنین دولتی در قلب جهان عرب نیز در تعارض خواهد بود. سخنانی هم که از طریق رسانه‌های گروهی درز پیدا کرده است، هراس این رژیم را از تسلیحاتی همچون موشکهای بالستیک سوریه، مصر و ایران نشان می‌دهد. به همین دلیل، بخش اعظم تلاشهای فنی و پولی اسراییل با همکاری کامل ایالات متحدة امریکا صرف ایجاد تشکیلات وسیعی از موشکهای ضد موشک و هواپیماهای بدون خلبانی که قادر به کشف پرتاب هر نوع موشک بالستیکی و نابود کردن آن در بالای سر پرتاب کنندگان موشک و فعالیتهایی از این قبیل می‌شود. در همین زمینه، اسراییل با همکاری ایالات متحدة امریکا کوشش می‌کند تا سلاحی لیزری برای مقابله با موشکهای «کاتیوشا» که مقاومت ملی لبنان از آن برای جلوگیری از حملات اسراییل عیه شهروندان لبنانی استفاده می‌کند، تهیّه و تولید کند. در ادامه به صورت خلاصه بخشهای مختلف نیروی نظامی اسراییل را مورد مداقه قرار خواهیم داد.

...؟

تو ننگ عربی، سید حسن
نام تو را باید
از فهرست اعراب شایسته خط بزنیم
تو
بجای آنکه در ایوان ویلای ساحلی ات
لم بدهی
و چرت تابستانی ات را
با دود قلیان مفرح کنی
تفنگ دست می‏گیری
و از پشت تریبون المنار
با نعره‌ها‌یت
چرت ما را پاره می‏کنی
 
تو هیچ شباهتی به اعراب بزرگ نداری، سید حسن!
نه شکمت
آن اندازه است
که از پشت دشداشه‌ها‌ی سفید
وقار عربی ! ات را نمایان کند
نه چفیه و عقال داری
تازه، عمامه سیاه سرت می‏گذاری
که ما را به یاد خمینی می‏اندازد
که یکبار چرت مان را پاره کرده بود
 
تو ننگ عربی، سید حسن!
بجای آنکه در حرمسرایت بگردی
و رقص عربی ممالیک گرجی و اوکراینی ات را تماشا کنی
تا فردا در بهشت
برای مغازله با حوریان آماده باشی
در مخفیگاهت
که نمی‏دانیم کجاست
می نشینی و نهج البلاغه می‏خوانی
 
تو کافر شده ای، سید حسن!
و بر ماست که تو را به یهودیان اهل کتاب بسپاریم...
 
فقط به رسم مرد! ان بزرگ عرب
صادق باش و بگو:
برد موشک‌ها‌یت
به ریاض که نمی‏رسد؟

نویسنده:احد باقری