بیت المقدس

فلسطین پاره تن اسلام است.امام خمینیی (ره)

بیت المقدس

فلسطین پاره تن اسلام است.امام خمینیی (ره)

قسمت پنجم: راههای همگرایی در جهان اسلام

تهیه کننده:  گروه سیاسی شبکه دری
 در برنامه تحلیلی این هفته جهان اسلام، فرصت ها و چالش ها، نگاهی داریم به پیشینه همگرایی در جهان، علل عدم شکل گیری همگرایی منسجم درمیان کشورهای اسلامی و راه های ایجاد همگرایی بهتر در جهان اسلام.

 شرکت‌کننده گان:
  1. هاشمی ارزگانی: (اسلام شناس و شخصیت علمی افغان در مشهد)
2.داکتر عنایت الله یزدانی: (استاد علوم سیاسی و روابط بین المللی در دانشگاه اصفهان)

 در چند دهه اخیر مفهوم همگرایی در متون سیاسی کاربرد زیادی یافته است. پس از جنگ جهانی دوم، مفهوم همگرایی به صورت جدی مورد توجه کشورهای جهان قرار گرفت.
در این میان کشورهای اروپایی غربی همگرایی منطقه ای را در اولویت برنامه های خود قرار دادند. بازار مشترک اروپا و تبدیل آن به اتحادیه اروپا، نتیجه این تلاش کشورهای اروپایی بود.
با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، دگرگونی های مهمی در ساختار نظام بین الملل به وجود آمد که مهمترین آنها تغییر نظام دوقطبی و تلاش امریکا برای ایجاد نظام تک قطبی بود. در موقعیت جدید، همگرایی منطقه ای به عنوان یکی از بهترین راهکارها برای مقابله با نظام تک قطبی امریکا، مورد توجه اکثر دولت ها قرار گرفت. شکل های مختلف همگرایی منطقه ای در بخش های مختلف به وجود آمد. همگرایی در روابط بین المللی، نظریه ای است که کشورها می کوشند براساس منافع مشترک در حوزه های مختلف باهم همکاری کنند.
آقای داکتر یزدانی درخصوص سابقه همگرایی در جهان و نتایج آن در نظام بین الملل، تحلیلی دارد:
 
داکتر یزدانی: (بعد از جنگ جهانی دوم و شروع جنگ سرد و شکل گیری نظام دوقطبی و تقسیم جهان بین دو بلوک شرق و غرب بحث های نگرانی امنیتی و سیاسی و اقتصادی و بعضاً ایدئولوژیک موجب شد که یکسری اتحادیه هایی در مناطق مختلف شکل بگیرد و ما شاهد یک نوع سیل همگرایی درمیان بخشی از کشورها باشیم فرض کنید مثلاً در اروپا بحث اتحادیه اروپا شروع به یک شکل گیری شد درمیان کشورهای جهان سوم بحث جنبش عدم تعهد را داریم اما به هر حال فضای حاکم بر دوران جنگ سرد و غالب بودن نظام دوقطبی به گونه ای بود که این نوع همگرایی و منطقه گرایی ها کمتر امکان و فرصت بروز و ظهور گسترده و عمیق را پیدا می کردند با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و درواقع پایان نظام دوقطبی یک فضای تنفسی جدیدی باز شد که در این فضای تنفسی جدید ما شاهد شکل گیری یکسری بلوک بندی های منطقه ای و همگرایی منطقه ای هستیم هم در حوزه آسیا هم در حوزه اروپا و هم در حوزه های امریکای لاتین و افریقا بحث اتحادیه اروپا خیلی جدی تر پیش آمد بحث یکسان سازی پول بحث تدوین قانون اساسی اتحادیه و انسجام آن افزایش اعضای بحث گسترش ناتو به شرق و افزایش اعضای ناتو مطرح است از آن طرف آنچه مسلم است شکل گیری همگرایی خود به خود می تواند این همگرایی ها و این منطقه ایها و شکل گیری این اتحادیه به عنوان بازیگرانی وارد صحنه بین الملل بشوند و خود به خود نظام بین الملل و روابط بین الملل را بتوانند تحت تأثیر قرار بدهند.)

 سابقه طرح مسئله همگرایی و وحدت در ادبیات سیاسی جهان اسلام، به پیش از یک قرن قبل بازمی گردد. عوامل درونی و بیرونی متعددی، علاقمندان به وحدت جهان اسلام را متوجه ضرورت همگرایی کرده است. عواملی نظیر دین و فرهنگ مشترک، تجربه مشترک از حضور استعمار در کشورهای اسلامی، به ویژه پدیده صهیونیسم در سرزمین های اشغالی فلسطین از زمینه های فرهنگی و سیاسی همگرایی میان کشورهای اسلامی است. از لحاظ موقعیت جغرافیایی و استراتژیک و پتانسیل های اقتصادی، کشورهای اسلامی زمینه همکاری و همگرایی مناسبی باهم دارند. پژوهشگران جهان اسلام در بین عوامل مختلف، مهمترین زمینه اصلی همگرایی کشورهای اسلامی را اسلام و فرهنگ عمیق و پویای آن دانسته اند.
در جهان اسلام، اندیشمندان و مصلحان بزرگی در ادوار مختلف، تلاش های زیادی را برای همگرایی در دنیای اسلام انجام دادند که از آن جمله به سیدجمال الدین، محمد عبده، اقبال لاهوری، و در قرن بیستم به امام خمینی اشاره کرد.
نظر آقای هاشمی ارزگانی، اسلام شناس و شخصیت علمی و افغان درخصوص سابقه همگرایی با جهان اسلام:

هاشمی ارزگانی: (ضرورت اتحاد کشورهای اسلامی و همگرایی تحت عنوان همگرایی دینی یکی از آرزوهای مصلحان و متفکران سیاسی و اجتماعی جهان اسلام بوده است که به نمونه هایی از آن شما اشاره کردید آن آرزو متأسفانه کمتر جامه عمل پوشیده است ما اگر به تاریخ کشورهای اسلامی و دولت های اسلامی برگردیم بعد از دوره اموی ها عباسی ها که سلسله خلافت ادامه دارد و همچنان تا زمان حکومت عثمانی ها ما به دلیل آنکه یک قلمروی سیاسی جدا از کاستی ها و مشکلاتی را که برای اینها می توان برشمرد جوامع اسلامی دارای یک هویت و یک پرستیژ مقتدر و توانمند بوده است بعد از آنکه کشورهای اسلامی از یک قلمرو سیاسی به قلمروهای متعددی مثلاً ما یک قلمرو سیاسی را به حدود چهل و چند قلمرو سیاسی می بینیم که تجزیه شده است در این قرن اخیر مخصوصاً از آن زمان به بعد ما متأسفانه با همه تلاش هایی که از سوی متفکران، مصلحان و احیاناً سیاستمداران صورت گرفته تا به هنوز این ایده و این آرزو را شاهد نبودیم که جامه عمل پوشیده باشد با اینکه همان گونه که عرض کردم بن مایه های اتحاد از دیدگاه های مختلف وجود داشته است هم بن مایه فکری، دینی و جغرافیایی به این معنی که کشورهای مسلمان در یک قلمرو جغرافیایی زندگی می کنند و همسایگان هم هستند اگر هم یک دین مشترک و مذهب مشترک و فرهنگ مشترک را ما درنظر نگیریم خود این همسایگی می توانسته است به عنوان یکی از عوامل ضرورت بخش اتحاد و هماهنگی و همگرایی به شمار بیاید و یا از منظر اقتصادی اگر بنگریم کشورهای اسلامی از معادن و ذخایر بسیار گران قیمتی که می توان آنها را معادن و ذخایر مادر نامید برخوردار هستند و اگر اینها به یک نوع همگرایی که می توانستند به نحو بهینه از این معادن خودشان استفاده بکنند خود این به عنوان یک محور می توانست برای اتحاد مطرح باشد ولی تا به هنوز هیچ یک از این محورها به گونه ای ایده آل و آرمانی نتوانسته است اتحادیه اسلامی را و همگرایی اسلامی را به وجود بیاورد.)

کشورهای اسلامی یک کل به هم پیوسته هستند. از آن جهت که در رویارویی با جهان جدید، با مسائل کم و بیش مشترکی مواجه می باشند و نیز از آن جهت که در پاسخگویی نیز بر نمادها، عوامل و عناصر مشترک برآمده از تمدن و فرهنگ اسلامی تکیه می کنند. فرهنگ اسلامی در هر یک از مناطق و سرزمین بزرگ جهان اسلام، دارای زمینه ها و مشخصه های منطقه مختلف است. راز ماندگاری و جاودانگی آن نیز در همین تمایزهاست. از این رو، محدودکردن ایده وحدت کشورهای اسلامی در چارچوب سیاسی - اقتصادی به معنای نادیده گرفتن این پتانسیل و توانایی است. ما مسلمانان در جهان امروز، نیازمند تقویت عوامل و عناصر فرهنگ مشترک خود نیز می باشیم. ایدۀ نزدیکی میان کشورهای اسلامی به معنای تجدید یک عرصه فرهنگی مبتنی بر گفتگو میان حوزه های مختلف دینی است. این امر باعث افزایش توانمندی ما در تعامل بیرون از جهان اسلام خواهد شد.
اما جهان اسلام با وجود تمام انگیزه ها و عوامل قوی برای همگرایی و اتحاد بین الاسلامی، تا هنوز نتوانسته است مانند سایر همگرایی ها و اتحادیه های جهانی همچون اتحادیه اروپا، به دستاوردهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، قابل انتظار نایل گردد، اظهارات آقای داکتر عنایت الله یزدانی در این خصوص:

داکتر یزدانی: (وقتی اصطلاح جهان اسلام را به کار می بریم ما حداقل به یکی دو ویژگی مهم درواقع اشاره داریم. یکی بحث اینکه در جهان اسلام ما یک وجه مشترک قوی، غنی و گسترده ای به نام اسلام را داریم و اهداف مشترک اسلامی و دوم ویژگی دیگری که نوعاً جهان اسلام را می تواند دربر بگیرد بحث توسعه نیافتگی و جهان سومی بودن ما است خوب این دو مطلب را اگر بگذاریم کنار هم و بخصوص خود بحث اسلام را درنظر داشته باشیم انتظار این است که ما در دنیای اسلام بتوانیم شاهد شکل بندی هایی و بلوک بندی های منسجم و قوی در حوزه اسلام باشیم مثلاً اگر شما اشاره کنید بحث شکل گیری کنفرانس اسلامی و یا فرض کنید شکل گیری اکو به عنوان اینکه یک بلوک بندی درون منطقه ای یا درون جهان اسلامی و یا شکل گیری هایی مثل شورای همکاری خلیج فارس یا برخی دیگر از شکل گیری ها که دارد انجام می گیرد اما ما شاهد این هستیم که این سیر تاریخی نشان می دهد که اینها در قیاس با بحث اتحادیه اروپا از آن کارامدی و کارآیی لازم برخوردار نیستند در بررسی علل و عوامل ناکارآمدی ما می توانیم به چند نکته توجه داشته باشیم اولاً به دلیل اختلافاتی که بعضاً از بیرون معمولاً دامن زده می شود اینها خود به خود به نوعی بحث وحدت جهان اسلام تحت تأثیر قرار می دهد.
دوم اینکه آن زبان مفاهمه و زبان مشترک به نظر من هنوز در میان جهان اسلام به وجود نیامده علیرغم اینکه ما یک عامل بسیار قوی اسلام را به نام عامل مشترک داریم و بعد مسائلی در حوزه اسلام داریم فرض کنید بحث نفت در خاورمیانه این خود به خود ضمن اینکه برای جهان اسلام و برای بخشی از کشورهای اسلامی می تواند یک عامل مثبتی باشد خود می تواند عاملی باشد برای حضور بیشتر غربی ها و نفوذ بیشتر قدرت ها و بعد این مسئله خود به خود می تواند دامن بزند به بحث واگرایی را تا همگرایی)
 
جهان اسلام را می توان به لحاظ جغرافیای سیاسی، به چهار بخش تقسیم کرد. مرکز جهان اسلام به دلیل اهمیت خاصی که دارد، گهواره جهان اسلام دانسته شده است. کشورهایی نظیر ایران، ترکیه، سوریه، عراق، عربستان، لبنان، فلسطین و مصر در مرکز جهان اسلام یا خاورمیانه واقع شده اند. خاورمیانه گذرگاه ارتباطی سه قاره آسیا، اروپا و افریقاست. در این منطقه، دریای مدیترانه، دریای سرخ، دریای عمان و خلیج فارس واقع شده است. بزگترین ذخایر نفت و گاز جهان، در این محدوده جغرافیایی قرار دارد. به همین دلیل این منطقه همواره کانون توجه استعمارگران بوده و بیشترین درگیری ها را در جهان اسلام شاهد بوده است.
پس از جنگ جهانی اول، کشورهای استعمارگر برای آنکه بتوانند بر منطقه جهان اسلام مسلط باشند، با استفاده از اختلافات قومی و مذهبی، سرزمین های اسلامی را به کشورهای کوچک تجزیه کردند. بدین ترتیب مسلمانان در این منطقه، درگیر یک سری اختلافات ارضی و قومی شدند. دولت های استعمارگر غربی با بهره برداری از این اختلافات، پایه های سلطه خود را بر منطقه تحکیم کردند.
تعداد کشورهای این منطقه تقریباً سه برابر کشورهای شمال افریقاست. از ویژگی های ژئوپلتیک منطقه خاورمیانه، وجود گذرگاه های مهم بین المللی است که ازجمله مهمترین آنها تنگه هرمز است. بخش اعظم نفت جهان، از این تنگه استراتژیک می گذرد. این تنگه، راههای دریایی اقیانوس هند را به سواحل کشورهای نفت خیز منطقه متصل می کند.
با وجود آنکه جهان اسلام از موقعیت استراتژیکی و اقتصادی مهمی در دنیا برخوردار است چه عواملی باعث جلوگیری از اتحاد و همگرایی لازم در دنیای اسلام بوده است؟
نظرآقای هاشمی ارزگانی در پاسخ به این موضوع:

هاشمی ارزگانی: (چه عواملی برهم زنندۀ این اتحاد بوده است که من به برخی از آنها اشاره می کنم که ازجمله موضوع نژادگرایی بوده است ما در زمان حکومت عثمانی این به معنای دفاع از حکومت عثمانی ها نیست ولی آنچه حکومت عثمانی را متلاشی کرد نوعی نژادگرایی و یا عرب گرایی بود که روح ناسیونالیستی توانست در آن زمان این اتحاد اسلامی را برهم بزند و کشورهای مختلفی بر مبنای نژاد تشکیل بگیرد آنچه که ترکیه امروز و یا زمینه های جدایی عربی سرزمین های اسلامی از حکومت شمالی و همینگونه ایران و بخش های دیگر زاییدۀ نوعی روح ناسیونالیستی بود که درمیان جوامع اسلامی به بار آمد بجای تکیه بر محورهای وحدت تکیه بر قومیت های مختلف صورت گرفت و همینگونه عامل دوم روی کار آمدن حکومت های نظامی و کودتایی و وابسته به قدرت های بیرونی که فرمان از بیرون می برند و درواقع جایگاه مردمی و دینی و مذهبی نداشتند عامل سوم را می توان تعصب های کور فرقه گرایانه نامید که متأسفانه از گذشته تا به اکنون این عامل همچنان از عوامل بسیار مهم و آسیب بزرگی برای اتحاد مسلمانان به شمار می آید و ما امروز در افغانستان و در عراق و در جای جای دیگر از کشورهای اسلامی شاهد آن هستیم که این تعصب کور چگونه وحدت امت اسلامی را در داخل جوامع هر یک از ملت ها درنظر بگیریم برهم زده و همین پیمانه بیشتر و بزرگتر اتحاد دولت ها را هم دچار مشکل کرده است.)

منطقه شرق جهان اسلام، کشورهایی نظیر اندونزی و مالزی را دربر می گیرد. اندونزی پرجمعیت ترین کشور مسلمان جهان، با 215 میلیون مسلمان در این منطقه واقع شده است. اقیانوس هند ازجمله راههای دریایی مهم جهان، در این بخش قرار دارد. منطقه استراتژیک تنگه مالاکا، محل متصل دو اقیانوس کبیر و هند، در بین دو کشور اسلامی اندونزی و مالزی است. تردد کشتی ها و نفتکش ها به منظور سوخت رسانی به صنایع کشورهای صنعتی و پیشرفته اقیانوس آرام نظیر ژاپن از طریق تنگه مالاکا صورت می گیرد. همچنین تولیدات صنعتی این منطقه از تنگه مالاکا به بازارهای کشورهای خاورمیانه صادر می شود.
شمال افریقا، کانون دیگر تمرکز کشورهای اسلامی است. مهمترین این کشورها، مصر، لیبی، تونس، الجزایر و مراکش است. کانال سوئز و تنگه جبل الطارق، دو گذرگاه آبی مهم این منطقه است که یکی از پررفت و آمدترین آبراههای جهان است.
و بالاخره شمال جهان اسلام، متشکل از کشورهای آسیای غربی و مرکزی نظیر افغانستان، پاکستان، ترکمنستان، قزاقستان، تاجیکستان، ازبکستان و آذربایجان است که این منطقه نیز دارای نفت و گاز و معادن فراوان است.
باتوجه به موقعیت پتانسیل های جهان اسلام، آقای داکتر یزدانی بر ضرورت بیشتر همگرایی در دنیای اسلام تأکید نموده است:

 داکتر یزدانی: (ببینید ما در عصری زندگی می کنیم که باصطلاح می گویند عصر جهانی شدن اما در عصر جهانی شدن و در زیر چتر جهانی شدن ما شاهد شکل گیری اتحادیه ها هستیم همانگونه که اشاره شد بنابراین اگر جهان اسلام درواقع به سوی شکل گیری چنین اتحادیه ای حرکت نکند من احساس می کنم که خود به خود ما از قافله عقب هستیم بنابراین آنچه که مسلم است اولاً باید این ایده و این خواست جنبه عام پیدا کند در جهان اسلام مهمترین عامل هم خود دولت های جهان اسلام هستند که بتوانند به یک وجه مشترک برسند همانطوری که شما اشاره فرمودید از دیدن مبین اسلام به عنوان یک عامل مهم پیوند استفاده کنند اسلام همواره توصیه اش و قرائتی که ارائه می دهد و برداشتی که ارائه می دهد برداشت وحدتگراست و ضد هرگونه تفرقه است و این خود می تواند ما را سوق بدهد به آن سمت بعد بیایم از نماها بهره بگیریم. ببینید همانطورشما اشاره فرمودید ما درواقع منابع عمده زیرزمینی جهان بخصوص بحث انرژی نفت و گاز متعلق به جهان اسلام است مهمترین آبراه های جهان متعلق به جهان اسلام است مثل تنگه جبل الطارق، کانال سوئز و تنگه هرمز در خلیج فارس ما دارای مهمترین مناطق سوق الجیشی جهان متعلق به جهان اسلام است مثل حوزه خاورمیانه، حوزه خلیج فارسف حوزه آسیای مرکزی و قفقاز به عنوان بخشی از قلب سرزمین است جوان ترین نیروها، زبده ترین نیروها می دانید متعلق به جهان اسلام است بخش عمده ای از کشورهای جهان اسلام دارای نیروهای جوان هستند و باتوجه به اینکه یک پنجم جهان متعلق به ماست ما می توانیم از آن بهره برداری کنیم و به سمت به اصطلاح یک انسجام بیشتر در جهان اسلام و بهره برداری های بهتر از این وحدتمان داشته باشیم.)

 آنچه مسلم است دنیای امروز نیاز مبرم بر همگرایی و اتحاد در عرصه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، اجتماعی دارد و روند جهانی شدن نیز، ملت های دنیا را به سمت همگرایی منطقه ای و جهانی کشانده است، در چنین چرخه ای، باید جهان اسلام بیشتر از پیش بر همگرایی بین الاسلامی تکیه نماید.
نظرآقای هاشمی ارزگانی:

 هاشمی ارزگانی: (اگر از منظر بیرون بنگریم خاورمیانه به عنوان منبع انرژی دنیا به شمار می رود و به تعبیر کسانی و به تعبیر دیگر از نظر کسانی که به نفع مادی می نگرند جهان اسلام و مخصوصاً خاورمیانه و آسیای میانه معدن انرژی امروز دنیا به حساب می آید و مضاف بر آن جهان اسلام منبع و جایگاه یک تفکر زنده است تفکری که می تواند پاسخگوی نیازهای فکری امروز بشر و فردای بشر باشد. بنابراین هم بعد معنوی و هم بعد مادی را که برای بشر امروز قابل توجه و مهم است در دنیای اسلام به ویژه در این بخشی از جهان اسلام که خاورمیانه است و آسیای میانه است می توان سراغ گرفت و این هردو یکی می تواند برای این منطقه اهمیت بسزایی را بیاورد چه رسد که هردو در یک جا می شود سراغ گرفته شود یعنی هم جایگاه اقتصادی و درنتیجه آن جایگاه اقتصادی اهمیت سوق الجیشی آن و مهمتر از آن جایگاه یک تفکر بالنده و متحرک و زنده ای که بشر امروز را از جنبه های مختلف می تواند پاسخگو باشد و نیاز آنها را برآورده بکند و به تعبیر دیگر از نظر اندیشمندان غربی آن تفکری که برای تفکر لیبرالیزم غرب امروز مطرح است در این سوی دنیا وجود دارد و جایگاه چنین تفکری جهان اسلام است و تصور بر آن است که حفظ موجودیت امت اسلامی از یک سویی دیانت و حفظ هویت دینی و فکری و فرهنگی و همینگونه بهره وری از منابع سرشار و حفظ اهمیت سوق الجیشی که کشورهای اسلامی دارد اینها گزینه هایی هستند که می تواند هر دولت حکومت و مجموعه عاقل را به سوی وحدت و همگرایی سوق بدهد و خدا کند که روزی متفکران و ازجمله سیاستمداران و دولتمردان کشورهای اسلامی بر مبنای درنظر داشت منابع و مصالح بزرگ امت اسلامی به این ضرورت روی بیاورند و دست کسانی را که امروز در داخل امت اسلامی به عنوان دست نفاق عمل می کند آنها را کوتاه بکند.)
در مجموع می توان گفت 24 درصد از مساحت کل جهان به کشورهای اسلامی اختصاص دارد. وسعت این کشورها بیش از 30 میلیون کیلومتر مربع است و از لحاظ موقعیت جغرافیایی و ذخایر و منابع بسیار، دارای امکانات و پتانسیل های بسیار فراوانی هستند. از این امکانات می توان برای همگرایی کشورهای اسلامی استفاده کرد.
تاکنون پیمان های بوجود آمده عمدتاً حول محورهای اقتصادی و سیاسی بوده است. شرایط حاکم بر جهان امروز از یکسو و وضعیت جهان اسلام از سوی دیگر ایجاب می کند که کشورهای اسلامی درجهت نزدیکی هرچه بیشتر به یکدیگر حرکت کنند. برخورداری کشورهای اسلامی از نقاط مشترک فرهنگی - دینی، وجود مرزهای جغرافیایی به هم پیوسته و داشتن امکانات و فرصت های اقتصادی و سیاسی، این زمینه را برای جهان اسلام فراهم ساخته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد