بیت المقدس

فلسطین پاره تن اسلام است.امام خمینیی (ره)

بیت المقدس

فلسطین پاره تن اسلام است.امام خمینیی (ره)

پروتکل شماره سه صهیون*تسخیر دنیا*

پروتکل شماره سه صهیون

- مى‏خواهم اعلام کنم که تا رسیدن به هدفهایمان فاصله چندانى نداریم اگر چند قدمى را که در پیش داریم طى کنیم، سَر و دُم مارى که سمبل قوم ماست به هم وصل خواهد شد و حلقه‏اى کامل بوجود مى‏آید. معناى کامل شدن حلقه آنست که تمام کشورهاى اروپائى درون این حلقه محصور خواهند شد و تحت نفوذمان قرار خواهند گرفت.

- موازین قانونى کشورهاى جهان بزودى درهم خواهند شکست. زیرا ما از همان آغاز تأسیس آنها را با نوعى عدم تعادل ایجاد کرده‏ایم و به سبب همین عدم تعادل شروع به نوسان مى‏کنند و سرانجام محورى را که به دورش مى‏چرخند فرسوده مى‏سازند. غیریهودیان مى‏پندارند که معیارهاى قانونیشان از تعادل و ثبوتى همیشگى برخوردار است، اما نمى‏دانند که روزى با عدم تعادل موازین قانونى خود مواجه مى‏شوند. در اینگونه جوامع، رهبر، چون، محورى است که بوسیله در باریان احاطه شده و درباریان آنقدر بر او مى‏شورند تا سرانجام او را از پاى درآورند. به عبارت دیگر، رهبر از مردمى که مایه قدرتش هستند، فاصله مى‏گیرد و نمى‏تواند با آنهائى که به دنبال کسب قدرت هستند، مقابله کند و نتیجتاً مغلوب مى‏شود. البته این ما هستیم که میان رهبر و توده مردم شکاف عمیقى ایجاد کرده‏ ایم و قدرت را از هر دو سلب نموده و هر دو را چون کور و عصا از هم جدا ساخته ‏ایم.

- براى آنکه قدرت طلبان جهان، پس از دست‏یابى به قدرت نتوانند از آن به نحو مطلوبى استفاده کنند، ما از پیش تدابیر ویژه ‏اى اندیشیده ‏ایم. نخست آنکه تمایلات قدرت طلبان را از آزادى خواهى، معطوف و متوجه استقلال طلبى مى‏کنیم. دوم آنکه احزاب گوناگون بوجود مى‏آوریم و آنها را رودرروى هم قرار میدهیم. سوم آنکه از بوجود آمدن قدرتهاى بزرگ جلوگیرى مى‏کنیم و وضعى پیش مى‏آوریم که دست‏یابى به قدرت براى هر کسى هدف بشود. سرانجام دولتها را به صورت صحنه مبارزات گلادیاتورى در مى‏آوریم تا ستیزه و جدال بر سر مسائل مبهم و پیچیده همچنان ادامه یابد و بى‏نظمى و گسیختگى همه جهان را فرا گیرد.

- سخنان بیهوده، پوچ، پوشالى و بى‏پایان به صورت نطق، مباحثه و گفتگو وقت دیوانیان و مجلس نشینان و هیأت مدیره‏ها را ضایع کرده است. روزنامه نگاران خیلى بى‏پروا به پروپاى مقامات اجرائى دولتها پیچیده‏اند. مؤسسات و سازمانها، تیزى دشنه سوء استفاده از قدرت را روى گردن خویش احساس مى‏کنند. به زودى همه چیز در اثر یورش دیوانه ‏وار توده ‏ها منفجر و به آسمان پرتاب خواهد شد.

فقر اسلحه ماست

- زنجیرى که انسانها را به دام و تله فقر مى‏بندد، به مراتب محکمتر از زنجیر بردگى است. به بیان دیگر، از زیر یوغ بردگى مى‏توان بخوبى آزاد شد ولى رهائى از زیر یوغ بینوائى و فقر بسیار دشوار است. ما در قانون اساسى خود، حق رفاه مادى توده ‏ها را به صورتى خیالى اما نه به گونه‏اى واقعى گنجانیده ‏ایم و هرگز هم به این حق جامه عمل نمى‏پوشانیم. اگر قرار شود که هر فرد حق گفتن هر حرفى را داشته باشد، اگر قرار شود که هر روزنامه نویسى حق نوشتن هر مطلبى را اعم از خوب و بد پیدا کند، اگر هر کارگر زحمتکش و پرولترى، که دست تقدیر او را به کار وابسته کرده است، از لحاظ اقتصادى خود کفا باشد و نیز اگر بداند که قانون اساسى منافعش را تضمین نمى‏کند، فردا براى انتخاب نمایندگان بپاى صندوق رأى نمى‏رود و به نمایندگان که در واقع عوامل دست نشانده ما هستند، رأى نمى‏دهد. براى آنکه چنین وضعى پیش نیاید، بسیارى از اصولى که رفاه اقتصادى او را تضمین مى‏کنند از متن قانون حذف مى‏کنیم و در عوض فقط به او حق اعتصاب اعطاء مى‏کنیم تا از این طریق وابستگى‏اش به رفقاى هم مسلکش و نیز شرایطى که کارفرمایش بر او تحمیل مى‏کند، بیشتر شود.

ما از کمونیسم پشتیبانى مى‏کنیم

- نابودى اریستوکراسى بنابه راهنمائى ما و بوسیله عوامل‏مان صورت گرفت. ولى با نابودى اریستوکراسى داستان پایان نیافت و این بار پول پرستان به شیوه دیگر دام خود را بر سر راه مردم پهن کردند و همانطور که امروز مى‏بینیم پول پرستان یوغ استثمار خود را برگردن کارگران نهاده‏اند و آنها را شدیداً به اسارت گرفته‏اند.

- ما بر روى صحنه نقش حامى کارگر را بازى مى‏کنیم و بدینسان زیر شعار همکارى، برابرى و تحت شعار « اشتراک مساعى جهانى» و نیز مطابق اصول فراماسونرى(1) خویش، کارگران را به صف نیروهاى جنگجوى خویش یعنى سوسیالیزم، انارشیسم و کمونیزم مى‏کشانیم.

اریستوکراسى از حمایت قانون برخوردار بود و از کار و دسترنج زحمتکشان ارتزاق مى‏کرد. به همین لحاظ بخاطر حفظ منافعش، همواره به تغذیه و سلامت کارگران توجه خاص داشت و مى‏خواست که کارگر، سالم و نیرومند باشد تا بهتر و بیشتر از او بهره ‏کشى کند. اما موضع ما درست مخالف این نظریه است. ما به مرگ و میر و کشتار غیر یهودیان فکر مى‏کنیم. به عبارت دیگر، قدرت ما، در گروکاهش مستمر مواد غذائى وضعف جسمى کارگر مى‏باشد. زیرا از این طریق مى‏توانیم کارگر را به اسارت خود درآوریم تا او را در اختیار داشته باشیم و نتواند علیه خواستهاى ما اقدام بکند. تسلطى که از طریق ایجاد گرسنگى بر کارگران به دست مى‏آید، به مراتب مطمئن ‏تر از تسلطى است که اریستوکراسى به مدد قانون و شاه کسب کرده بود.

- در میان توده مردم حسد، نفرت و زیاده‏ خواهى ایجاد مى‏کنیم تا از خشم مردم استفاده کرده و همه موانعى را که بر سر راهمان قرار دارند با دستهاى آنها ریشه ‏کن سازیم.

- هنگامى که زمان موعود فرا رسید و منجى عالم بشریت بر اریکه سلطنت جلوس کرد و تاج شاهى بر سر نهاد، با دستهاى توده مردم همه موانعى را که بر سر راه حکومت جهانگیرش قرار دارند، برمى‏داریم.

- غیریهودیان عادت به فکر کردن را از دست داده ‏اند مگر آنکه متخصصان ما به آنها آگاهى بدهند. بنابراین آنها قدرت تشخیص و درک برنامه‏هائى که ما براى رسیدن به حکومت جهانى در پیش داریم، ندارند. لذا برماست که در مدارس دولتى، اطلاعات و دانشهاى پایه‏اى چون تشریح خصوصیات روحى ( روانشناسى) و حیات اجتماعى (جامعه شناسى) به آنان بیاموزیم و به مدد اینگونه اطلاعات به آنها بقبولانیم که افراد از لحاظ قابلیت‏ها و استعدادها یکسان نیستند و از لحاظ سلیقه ‏ها و هدفهاى زندگى با هم اختلاف دارند. پذیرفتن اصل اختلافات فردى، تقسیم کار را به تناسب استعدادها ایجاب مى‏کند و وقتى که انسانها بر حسب اصل تقسیم کار طبقه ‏بندى شدند، خود به خود جامعه طبقاتى بوجود مى‏آید و بدینسان افراد مى‏پذیرند که همه طبقات در برابر قانون یکسان نیستند. پس از اینکه چنین اطلاعاتى به خورد آنها دادیم با رغبت تسلیم ما مى‏شوند و هر نوع شغلى را که به آنها دهیم قبول مى‏کنند. از سوى دیگر، چنین نظام تربیتى‏اى انسانها را وامى‏دارد که هر نوع نوشته‏اى را و یا هر سخنى را کورکورانه و بدون چون و چرا بپذیرند. همچنین به سبب درک ضعیفشان از امور، مى‏توان نفرت آنها را در هر شرایطى و هر موقع که لازم باشد برانگیخت.

یهودیان سالم خواهند ماند

- وجود بحران اقتصادى نفرت غیریهودیان را افزایش مى‏دهد و صنعت را دچار رکود مى‏سازد. در این هنگام ما مى‏توانیم به مدد عملیات مخفیانه و نیز بیارى طلا که قبلاً آنرا به دست آورده ‏ایم، آتش بحران اقتصادى را شعله ‏ورتر سازیم و کارگران را در سراسر اروپا به خیابانها بریزیم. توده مردم به سبب ناآگاهى‏هایشان و نیز به سبب وجود بذر حسدى که ما در همان آغاز کودکى در ذهنشان کاشته ‏ایم، آماده مى‏گردند که خود کارفرمایانرا بریزند و اموال آنها را به غارت ببرند. ما در این میان سالم خواهیم ماند و اموالمان به یغما نخواهد رفت زیرا از زمان شروع حادثه بخوبى آگاهیم و مى‏توانیم به موقع براى حفظ خویش تدابیرى بیندیشیم.

- نشان دادیم که چگونه باگذشت زمان، غیریهودیان تسلیم حکومت ما خواهند شد زیرا بخوبى مى‏دانیم که چه موقع باید آزادى و آزادى خواهى را از تمام مؤسسات ریشه ‏کن سازیم.

- هنگامى که توده‏هاى مردم مى‏بینند که تمام امتیازها زیر عنوان آزادى به آنها اعطاء مى‏شود، تصور مى‏کنند که مى‏توانند رهبرى جهان را به دست گیرند. ولى به زودى خود را به راهنمائى ما نیازمند مى‏بینند و دو دستى قدرت را در اختیار ما مى‏گذارند و رهبرى تام ‏الاختیار امور را به دست ما مى‏سپارند. اگر انقلاب فرانسه را به یاد آوریم، در مى‏یابیم که عنوان و لقب کبیر را ما به آن دادیم، مقدمات آنرا ما فراهم کردیم و خلاصه آنکه طراحى آنرا ما به عهده گرفتیم.

- از دیرباز تاکنون ما بشر را از قیدو بندهاى فراوانى رهائى بخشیده ‏ایم و در آینده نیز او را راهنما خواهیم شد تا سرانجام در برابر پادشاهى که خون قوم بنى‏اسرائیل در رگهایش جریان دارد، سرتعظیم فرود آورده و به حکومتى که ما براى جهان تدارک مى‏بینیم، تسلیم شود.

- در حال حاضر ما یک نیروى بین ‏المللى شکست ناپذیریم که از یک طرف مورد حمله قرار مى‏گیریم و از طرف دیگر حمایت مى‏شویم. از ویژگیها و رذالتهاى مردم غیریهود، آنست که از زورگو اطاعت مى‏کنند و نسبت به مردم ضعیف فوق ‏العاده بدون ترحم هستند. از سوئى تحمل تضادها و برخورد عقاید را ندارند و از سوى دیگر، حاضر مى‏شوند که زیر فشار و خشونت رژیمهاى مستبد جان بدهند ولب به شکوه نگشایند. وجود چنین خصلتهائى در مردم غیریهودى، مستقل بودنمان را مشخص مى‏کند. مردم غیریهودى از همه دیکتاتورهاى زمانه ستم فراوان کشیده ‏اند ولى در عوض فقط بیست تن از این دیکتاتورها را سربریده ‏اند.

- به راستى مردم عامى پدیده ‏هاى فوق ‏الذکر را چگونه تعبیر مى‏کنند و نظر آنها در باره وقوع چنین پدیده ‏هائى که ظاهراً ارتباط چندانى با هم ندارند چیست؟ تعبیر اینگونه پدیده اینست که دیکتاتورها از طریق عواملشان زیرگوش توده مردم، برابرى، و تأمین رفاه همگان را زمزمه مى‏کنند ولى به مردم نمى‏گویند، که وحدت تنها در سایه حکمروایى یهود ممکن و میسر است. و در نتیجه امر به مردم مشتبه شده، درستکار محکوم و خیانتکار تبرئه مى‏شود و این وضع همچنان ادامه مى‏یابد تا آنجا که خدا بخواهد. به راستى ما باید شکرگزار و راضى از اوضاع باشیم زیرا مردم هر گونه نظمى را به بى‏نظمى مبدل مى‏کنند که نتیجه این اوضاع به سود ما است.

- کلمه آزادى، جوامع انسانى را به جنگ علیه هرگونه زور و قدرتى برمى‏انگیزد. حتى علیه خداوند و قوانین طبیعت. لذا زمانى که ما به سلطنت رسیدیم، باید واژه آزادى را از قاموس و فرهنگ زندگى حذف کنیم. زیرا این واژه توده‏هاى مردم را به جانورانى خونخوار مبدل مى‏کند. این جانوران خونخوار وقتى که شکم هایشان از خون و خونابه سیر و سیراب شد، به خوابى عمیق فرومى‏روند و از همه چیز بى‏خبر مى‏شوند. در این حالت به خوبى مى‏توان آنها را به زیر زنجیر کشید زیرا اگر خون نیاشامند، نخواهند خوابید و کشمکش همچنان ادامه مى‏یابد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد